مقاله پژوهشی
پریسا خواجه؛ مینا تقی زاده
چکیده
استفاده از محرکهای ریشهزایی پیامدهای اقتصادی مثبتی برای پرورشدهندگان گیاهان دارد، زیرا استفاده از آنها میتواند سبب کاهش هزینه-هاو بهبود عملکرد گیاهان شود. با توجه به سرعت رشد کند سانسوریا، این گیاه نیازمند محرکهای رشد برای به صرفه بودن تولید تجاری آن است. در این پژوهش کاربرد بیوچار نیشکر (5 و 10 درصد) و مخلوط سه گونه قارچهای ...
بیشتر
استفاده از محرکهای ریشهزایی پیامدهای اقتصادی مثبتی برای پرورشدهندگان گیاهان دارد، زیرا استفاده از آنها میتواند سبب کاهش هزینه-هاو بهبود عملکرد گیاهان شود. با توجه به سرعت رشد کند سانسوریا، این گیاه نیازمند محرکهای رشد برای به صرفه بودن تولید تجاری آن است. در این پژوهش کاربرد بیوچار نیشکر (5 و 10 درصد) و مخلوط سه گونه قارچهای میکوریز آربوسکولار (6 و 12 درصد) با هدف افزایش سرعت ازدیاد دو رقم سانسوریا (شمشیری ابلق و نقرهای) از هر واحد قلمه بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. 8 ماه پس از کشت، صفاتی مانند زمان ریشهزایی، تعداد و طول ریشه، طول بلندترین ریشه، زمان انگیزش جوانه، تعداد پاجوش، طول و قطر پاجوش، میزان پوسیدگی قلمه، تعداد برگ، اندازه کالوس، وزن تر ریشه و برگ، وزن خشک ریشه و برگ، میزان کلونیزاسیون ریشه توسط قارچهای میکوریز آربوسکولار، محتوای نسبی آب، نشت الکترولیت برگ، رنگیزه کلروفیل و درصد زیست توده اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد کاربرد 10 درصد بیوچار در بستر کشت سانسوریا اثر افزایشی بر بیشتر صفات هر دو رقم داشت؛ اما میزان پوسیدگی این دو رقم را نیز افزایش داد. بهترین تیمار برای قلمههای شمشیری ابلق و سانسوریا نقرهای 5 درصد بیوچار و 6 درصد مخلوط قارچهای میکوریز آربوسکولار بود. رقم نقرهای در بیشتر صفات نسبت به شمشیری ابلق موفقتر عمل کرد. با کاربرد 10 درصد بیوچار و 12 درصد مخلوط قارچهای میکوریز آربوسکولار، 80 درصد کلونیزاسیون مشاهده شد که نشاندهنده برهمکنش موفق قارچ با بیوچار در ازدیاد سانسوریا میباشد.
مقاله پژوهشی
محمود باغبانیان؛ شعبان قوامی جولندان؛ محمد صقی الدین اردبیلی؛ سید مجید سجادیه
چکیده
یکی از عوامل موثر در رشد گیاهان، وجود دمای مناسب و یکنواخت در گلخانه ها می باشد لذا به منظور دستیابی به این مهم و صرفه جویی در مصرف انرژی، استفاده از نانوسیالات و بهینهسازی سیستمهای گرمایشی می تواند جایگزین مناسبی برای سیستمهای گرمایشی پرمصرف و غیر یکنواخت باشد. برای این منظور در این تحقیق از پیکربندی گرمایش از کف و کاربرد نانوسیال ...
بیشتر
یکی از عوامل موثر در رشد گیاهان، وجود دمای مناسب و یکنواخت در گلخانه ها می باشد لذا به منظور دستیابی به این مهم و صرفه جویی در مصرف انرژی، استفاده از نانوسیالات و بهینهسازی سیستمهای گرمایشی می تواند جایگزین مناسبی برای سیستمهای گرمایشی پرمصرف و غیر یکنواخت باشد. برای این منظور در این تحقیق از پیکربندی گرمایش از کف و کاربرد نانوسیال برای گلخانه استفاده شده است. ابتدا هندسهی حجم کنترل یک گلخانه در نرمافزار سالیدورک طراحی و به منظور بررسی شبیهسازی، هندسهی هرمیشکل برای آن در نظر گرفته شد. شرایط مرزی برای سردترین دمای شبانه روز در سال با توجه به شرایط محیطی با اندازهگیری داده های دما، رطوبت و جریان هوا استخراج گردید. تحلیل پارامتریک نتایج برای دو نوع نانوسیال آلومینا و دیاکسید تیتانیوم در درصدهای حجمی 1، 2 و 3 درصد صورت پذیرفت و تاثیر پارامترهای مذکور بر عدد ناسلت و در جریان گرمایش از کف مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که نانوسیال آلومینا نسبت به نانوسیال دیاکسید تیتانیوم دارای عدد ناسلت بیشتری بوده و افزایش قطر نانوذرات تاثیر منفی بر مقدار عدد ناسلت دارد. همچنین با مقایسهی ضریب عملکرد گرمایش از کف گلخانهی هرمی شکل بین نانوسیال آلومینا و نانوسیال دیاکسید تیتانیوم مشاهده میشود که متوسط مقدار این ضریب برای نانوسیال آلومینا 14 درصد بیشتر است.
مقاله پژوهشی
علیرضا عبداله پور؛ مجتبی بارانی مطلق؛ امیر بستانی؛ فرشاد کیانی؛ فرهاد خرمالی؛ رضا قربانی نصرآبادی
چکیده
تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر تغییر کاربری اراضی از جنگل بکر و دست نخورده به عنوان مرجع نسبت به سایر کاربری ها بر روی اجزا و جزء بندی کربن آلی خاک در حوضه آبخیز توشناستان گلستان به انجام رسید. چهار نوع کاربری عمده و غالب در منطقه مورد مطالعه شامل جنگل، اراضی کشاورزی، باغ و اراضی رها شده در نظر گرفته شدند. جزء بندی کربن خاک به دو روش فیزیکی ...
بیشتر
تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر تغییر کاربری اراضی از جنگل بکر و دست نخورده به عنوان مرجع نسبت به سایر کاربری ها بر روی اجزا و جزء بندی کربن آلی خاک در حوضه آبخیز توشناستان گلستان به انجام رسید. چهار نوع کاربری عمده و غالب در منطقه مورد مطالعه شامل جنگل، اراضی کشاورزی، باغ و اراضی رها شده در نظر گرفته شدند. جزء بندی کربن خاک به دو روش فیزیکی و شیمیایی انجام شد. نتایج نشان داد که در تیمارهای کاربری جنگلی و باغی، مقدار کربن پایدار در عمق 10-0 سانتی متر به صورت معنی داری بیشتر از مقدار کربن آلی پایدار در عمق 20-10 سانتی متری می باشد. در تیمار کاربری باغی، مقدار کربن آلی لبایل خاک در عمق 20-10 سانتی متری افزایش معنی دار 35 درصدی را نسبت به عمق اول نشان داد. همچنین، در همه کاربری های بررسی شده به جز کاربری باغی، مقدار کربن آلی محلول در آب سرد در عمق دوم نسبت به عمق 10-0 سانتی متر کاهش پیدا کرد که میزان کاهش برای کاربری های زراعی، جنگلی و رها شده به ترتیب 76/5، 12/12 و 48/1 میلی گرم بود و کاربری جنگلی دارای بیشترین میزان کاهش کربن آلی محلول در آب سرد در عمق دوم نسبت به عمق اول بود. در مجموع نتایج نشان داد که کربن بخش لبایل بیشتر از سایر بخش ها به نوع کاربری اراضی پاسخ دهنده تر بود و روش فیزیکی پاسخ روشن تری به تغییر کاربری اراضی نشان دادند
مقاله پژوهشی
فرشاد زندیان؛ امین فرنیا؛ مهیار شیخ الاسلامی؛ عباس رضایی زاد
چکیده
به منظور بررسی اثر محرک زیستی کیتوزان بر رشد، عملکرد و برخی ویژگیهای کیفی میوه گوجهفرنگی آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو سال زراعی 1397-1396 در شهرستان کرمانشاه انجام شد. آزمایش شامل 15 کرت، هر کرت با طول 4/2 و عرض 2/1 متر در نظر گرفته شد. در هرکرت سه ردیف و در هر ردیف 7 بوته و 21 بوته در هر کرت کشت گردید. فاصله بین ...
بیشتر
به منظور بررسی اثر محرک زیستی کیتوزان بر رشد، عملکرد و برخی ویژگیهای کیفی میوه گوجهفرنگی آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو سال زراعی 1397-1396 در شهرستان کرمانشاه انجام شد. آزمایش شامل 15 کرت، هر کرت با طول 4/2 و عرض 2/1 متر در نظر گرفته شد. در هرکرت سه ردیف و در هر ردیف 7 بوته و 21 بوته در هر کرت کشت گردید. فاصله بین ردیف ها 1/4 متر و همچنین فاصله روی ردیف 30 سانتیمتر در نظر گرفته شد. در مجموع در این آزمایش 315 بوته کشت شد. تراکم کشت حدود 23800 بوته در هکتار بود. در این آزمایش محرک زیستی کیتوزان در پنج سطح مورد ارزیابی قرار گرفت که شامل: شاهد (S0) ، 1/1000 یک در هزار ((S1، 2/1000 دو در هزار (S2)، 3/1000 سه در هزار (S3)و تیمار بذر مال(K) بود.بیشترین مقدار عملکرد در تیمار S3در سال اول به مقدار 227 تن در هکتار بدست آمد. اثر تیمارهای کیتوزان S1، S2، S3و Kبه ترتیب باعث افزایش 14، 19، 25، 11 درصدی عملکرد نسبت به تیمار S0 شد. بیشترین مقدار وزن تر، درصد فسفر، سدیم، نیتروژن و ویتامین ث در تیمار S3 به بدست آمد. بیشترین مقدار مواد جامد محلول و اسیدیته در تیمار K مشاهده شد. در مجموع محلولپاشی کیتوزان در تمامی غلظت های مورد استفاده با تاثیر بر افزایش جذب آب و مواد غذایی و همچنین بهبود فرآیندهای فیزیولوژیکی ، رشد رویشی را افزایش داده در نتیجه باعث افزایش مقدار عملکرد و جذب بیشتر عناصر غذایی شد.
مقاله پژوهشی
علی باریکلو؛ مسلم ثروتی؛ پریسا علمداری
چکیده
خاکهای سدیمی بهدلیل درصد بالای سدیم تبادلی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی نامطلوبی دارند. این مشکل منجر به کاهش ظرفیت آب قابل استفاده و کاهش رشد گیاهان میشود. برای اندازهگیری درصد سدیم تبادلی نیاز به اطلاع از مقدار ظرفیت تبادلکاتیونی است. اما اندازهگیری آن پرهزینه بوده و زمان بر نیز میباشد. بنابراین، اندازهگیری آن با استفاده ...
بیشتر
خاکهای سدیمی بهدلیل درصد بالای سدیم تبادلی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی نامطلوبی دارند. این مشکل منجر به کاهش ظرفیت آب قابل استفاده و کاهش رشد گیاهان میشود. برای اندازهگیری درصد سدیم تبادلی نیاز به اطلاع از مقدار ظرفیت تبادلکاتیونی است. اما اندازهگیری آن پرهزینه بوده و زمان بر نیز میباشد. بنابراین، اندازهگیری آن با استفاده از ویژگیهای زودیافت خاک ضروری است. هدف از انجام این پژوهش توسعه یک مدل هوشمند بر اساس هوش مصنوعی و با استفاده از مدل تلفیقی عصبی- فازی همراستا (CANFIS) برای تخمین درصد سدیم تبادلی در جنوب شرقی استان آذربایجان شرقی است. در این رابطه 209 نمونه خاک بهصورت شبکهبندی منظم (250×250 متر) از عمق صفر تا 25 سانتیمتری برداشت و برای اندازهگیری درصد سدیم تبادلی و برخی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر روی آن به آزمایشگاه منتقل شد. نتایج نشان داد که بهترتیب نسبت جذب سدیم (961/0)، هدایت الکتریکی (808/0)، pH (638/0)، مقدار رس (524/0)، شن (482/0) و سیلت (389/0) بیشترین تأثیر را در تخمین درصد سدیم تبادلی خاک دارند. در این پژوهش رابطه بین درصد سدیم تبادلی و نسبت جذب سدیم با ضریب تبیین 91/0 محاسبه شد. مدل CANFIS با ورودیهای انتخاب شده از آنالیز به مؤلفههای اصلی مشتمل بر نسبت جذب سدیم، هدایت الکتریکی، واکنش خاک دارای کارائی بیشتری نسبت به مدل CANFIS با پنج ورودی نشان داد. طوریکه آمارههای جذرمیانگین مربعات خطا و ضریب تبیین برای مدل مناسبتر و بهترتیب 0/1 و 96/0 محاسبه شد. نتایج موید کارایی بالای شبکههای عصبی - فازی در تخمین درصد سدیم تبادلی است.
مقاله پژوهشی
شهره مرادپور؛ مژگان انتظاری؛ شمس اله ایوبی؛ سلمان نعیمی
چکیده
مطالعات کمی در مورد بررسی تأثیر کاربری اراضی و ژئومورفولوژی بر روی غلظت فلزات سنگین که فاقد فعالیتهای صنعتی میباشد، انجام شده است. این مطالعه به بررسی کاربری اراضی و ژئومورفولوژی بر برخی از ویژگیهای خاک، غلظت فلزات سنگین و پذیرفتاری مغناطیسی در بخشی از حوضه آبخیز سد زاینده رود واقع در استان اصفهان انجام شده است. در این پژوهش ...
بیشتر
مطالعات کمی در مورد بررسی تأثیر کاربری اراضی و ژئومورفولوژی بر روی غلظت فلزات سنگین که فاقد فعالیتهای صنعتی میباشد، انجام شده است. این مطالعه به بررسی کاربری اراضی و ژئومورفولوژی بر برخی از ویژگیهای خاک، غلظت فلزات سنگین و پذیرفتاری مغناطیسی در بخشی از حوضه آبخیز سد زاینده رود واقع در استان اصفهان انجام شده است. در این پژوهش 100 نمونه خاک بهصورت تصادفی-طبقه بندی شده از عمق 0 تا 20 سانتیمتر برداشت و غلظت فلزات سنگین، پذیرفتاری مغناطیسی و و برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که بین کربنات کلسیم، هدایت الکتریکی، پذیرفتاری مغناطیسی با فلزات سنگین در کاربریها و لندفرمهای ژئومورفولوژی همبستگی وجود داشت؛ اما بین کربن آلی و فلزات سنگین همبستگی چندانی دیده نمیشد که میتوان به فقر مواد آلی در خاک های منطقه ناشی از فرسایش خاک، تغییر کاربری اراضی، کاربرد محدود مواد آلی در خاک، و شرایط اقلیمی منطقه نسبت داد. نتایج مقایسه میانگین LSD نشان داد کاربری اراضی با فلزات سنگین دارای اختلاف معناداری در سطح (P<0.05) میباشند. علاوه بر این از لحاظ ژئومورفولوژی اختلاف معناداری بین پذیرفتاری مغناطیسی و فلزات سنگین در سطح (P*<0.05) مشاهده گردید. مقادیر بالاتر پذیرفتاری مغناطیسی در مرکز منطقه موردمطالعه دیده میشود. پراکندگی مکانی فلزات سنگین آهن و کروم در مرکز منطقه و سایر فلزات در سمت غرب و شمال غرب متمرکز هستند. احتمالاً مواد مادری از قبیل شیل، دولومیت، سنگآهک و ماسهسنگ و هوادیدگی و آزادشدن عناصر در خاک باعث افزایش غلظت این عناصر در منطقه میشود.