مکانیک و ابزار دقیق
حجت حجازی پور؛ جعفر مساح؛ کیوان آصف پور وکیلیان؛ محسن سریانی؛ غلامرضا چگینی
چکیده
از مهمترین مسائل در سمپاشی مزارع و گلخانهها کاهش مصرف سم استفادهشده، کاهش اثرات خطرناک سمپاشی، حفظ محیط زیست، ارتقاء کیفیت پاشش و افزایش سلامت افراد است. در این پژوهش، ربات با اندازهگیری حجم توده گیاه اقدام به محلولپاشی میکند. ربات بین ردیف بوتهها قرار میگیرد و سپس شروع به حرکت میکند تا محل قرارگیری بوته را تشخیص دهد. با ...
بیشتر
از مهمترین مسائل در سمپاشی مزارع و گلخانهها کاهش مصرف سم استفادهشده، کاهش اثرات خطرناک سمپاشی، حفظ محیط زیست، ارتقاء کیفیت پاشش و افزایش سلامت افراد است. در این پژوهش، ربات با اندازهگیری حجم توده گیاه اقدام به محلولپاشی میکند. ربات بین ردیف بوتهها قرار میگیرد و سپس شروع به حرکت میکند تا محل قرارگیری بوته را تشخیص دهد. با تشخیص بوته و قرارگیری ربات روبروی بوته، حرکت خطی ربات متوقف میشود. پس از آن بازوی ربات به صورت مرحله به مرحله باز میشود و در هر مرحله اقدام به عکسبرداری مقطع به مقطع از بوته مقابل خود میکند. سپس به محاسبه حجم توده گیاه در هر مقطع پرداخته و براساس حجم تخمین زدهشده، اقدام به محلولپاشی همان مقطع میکند. ربات مورد نظر پس از برآورد پارامترهای طراحی در نرمافزارSolidworks 2016 طراحی و سپس ساختهشد. بازو قادر است گیاهان تا ارتفاع 270 سانتیمتر را ارزیابی کرده و محلولپاشی کند. نتایج حاصل از ارزیابی نشان میدهد که ربات قادر است در تشخیص بوتههای با حجمهای گوناگون، مقادیر متفاوتی از محلول را پاشش کند و مقدار محلول پاشششده توسط ربات متناسب با حجم بوتهها بود. میانگین مقدار حجم محلول پاشششده توسط ربات 125/27 میلیلیتر و میانگین مقدار حجم محلول پاشششده توسط کارگر 1/33 میلیلیتر شد. نتایج تجزیه واریانس در قالب طرح کاملا تصادفی نشان دهنده اطمینان از وجود اختلاف معنادار بین پاشش محلول توسط ربات و پاشش محلول توسط کارگر است.
بیوشیمی، بیولوژی و بیوتکنولوژی خاک
محبوبه ابوالحسنی زراعتکار؛ احمد تاج آبادی
چکیده
گیاهان معمولاً درمعرض طیف وسیعی از تنشهای غیرزیستی قرار دارند و این تنشها میتواند به طور قابلتوجهی از رشد و نمو گیاه جلوگیری کند، ریزوباکترهای محرک رشد گیاه میتوانند به عنوان یک گزینه موثر، قابل دوام و حیاتی برای کاهش اثرات منفی تنشهای غیرزیستی در گیاهان زراعی باشند. بنابراین یک مطالعه گلخانهای برای بررسی اثر ریزوباکترهای ...
بیشتر
گیاهان معمولاً درمعرض طیف وسیعی از تنشهای غیرزیستی قرار دارند و این تنشها میتواند به طور قابلتوجهی از رشد و نمو گیاه جلوگیری کند، ریزوباکترهای محرک رشد گیاه میتوانند به عنوان یک گزینه موثر، قابل دوام و حیاتی برای کاهش اثرات منفی تنشهای غیرزیستی در گیاهان زراعی باشند. بنابراین یک مطالعه گلخانهای برای بررسی اثر ریزوباکترهای برتر محرک رشد گیاه (PGPR) از جمله سویههای SM89، SM16 و SM65 از باکتریهای Sinorhizobium meliloti sp. بر پارامترهای رشد (وزن خشک اندام هوایی، ریشه و گره)، اسمولیتها (قندهای احیا کننده، پروتئینهای محلول و پرولین)، جذب K+ و نسبت K+/Na+ و غلظت مالون دی آلدئید در گیاه یونجه در خاکهای غیرشور و خاکهای تحت تنش شوری 200 میلیمولار کلریدسدیم و کلریدکلسیم انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد که تنش شوری باعث کاهش پارامترهای رشد، میزان جذب پتاسیم و نسبت K+/Na+ شد. از طرف دیگر، قندهای احیا کننده، پروتئینهای محلول، پرولین، سدیم و مالون دی آلدئید را افزایش داد. تلقیح گیاهان یونجه با دو ریزوباکتری برتر SM89 و SM16 پارامترهای رشد، میزان جذب پتاسیم، اسمولیتها، نسبت K+/Na+ در گیاهان یونجه در شرایط غیر شور و تحت تنش شوری را نسبت به گیاهان شاهد تلقیح نشده با باکتری و بدون کود بهطور قابل توجهی افزایش داد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که تلقیح گیاهان با هر سه نوع باکتری برتر باعث کاهش MDA و Na+ در گیاهان یونجه شد. بنابراین، در این مطالعه تلقیح میکروبی باعث بهبود قابلتوجه فعالیتهای فیزیولوژیکی گیاه شد و توانست اثرات منفی تنش شوری بر گیاه یونجه را کاهش دهد.
غلامرضا ادیم؛ الهام ملک زاده؛ اسماعیل دردی پور؛ فرشاد کیانی؛ حسن مختارپور؛ سراج الدین معظمی
چکیده
این پژوهش با هدف ارزیابی تاثیر کاربرد جداگانه و تلفیقی کود شیمیایی با کودهای آلی و زیستی بر رشد و عملکرد کلزای نشایی، در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی با شش تیمار، سه تکرار و در مجموع 18 واحد آزمایشی در سال زراعی 99-1398 در ایستگاه عراقی محله شهر گرگان انجام شد. تیمارها شامل: 1) شاهد (بدون کود، T1)، 2) کود شیمیایی (T2)، 3) کود پلت مرغی (T3)، 4) کود کمپوست ...
بیشتر
این پژوهش با هدف ارزیابی تاثیر کاربرد جداگانه و تلفیقی کود شیمیایی با کودهای آلی و زیستی بر رشد و عملکرد کلزای نشایی، در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی با شش تیمار، سه تکرار و در مجموع 18 واحد آزمایشی در سال زراعی 99-1398 در ایستگاه عراقی محله شهر گرگان انجام شد. تیمارها شامل: 1) شاهد (بدون کود، T1)، 2) کود شیمیایی (T2)، 3) کود پلت مرغی (T3)، 4) کود کمپوست (T4)، 5) کود شیمیایی 50%+کود مرغی 50%+ کود کمپوست 50% (T5) و 6) کود شیمیایی 50%+کود مرغی 50%+ کود کمپوست 50%+ کود زیستی بایوفارم1 (T6) بود. نتایج نشان داد، اثر تیمارهای کودی بر عملکرد و اجزای عملکرد معنیدار بود (01/0>p). بیشترین وزن هزار دانه، عملکرد دانه، پروتئین دانه، تعداد دانه در غلاف، طول غلاف و تعداد غلاف در بوته در تیمار کود شیمیایی 50%+کود مرغی 50%+ کود کمپوست 50%+ کود زیستی (T6) مشاهده شد که نسبت به تیمار شاهد (با کمترین مقادیر) بهترتیب افزایش 9/21، 7/43، 8/33، 2/29، 2/37 و 6/37 درصدی داشت (05/0>p). تیمارهای کود شیمیایی (T2) و مصرف تلفیقی کود شیمیایی با کودهای آلی و زیستی (T6) با بیشترین شاخص کلروفیل (85/67 و 83/65) نسبت به شاهد (T1) بهترتیب افزایش 6/35 و 7/33 درصدی داشتند. تیمار مصرف جداگانه کودهای آلی (T3 و T4) بدون تفاوت معنیدار بیشترین درصد روغن را (با میانگین 73/45 درصد) تولید کردند که نسبت به تیمارهای کود شیمیایی (T2) و شاهد (T1) با کمترین مقدار (با میانگین 7/42 درصد) افزایش 6/6 درصدی نشان دادند.
بیوشیمی، بیولوژی و بیوتکنولوژی خاک
الهام صادقی؛ رضا قربانی نصرآبادی؛ سید علیرضا موحدی نائینی؛ مجتبی بارانی مطلق؛ مصطفی خوشحال سرمست؛ محمد رضا پهلوان راد
چکیده
کاربرد همزمان کمپوست غنیشده با کودهای شیمیایی منجر به افزایش فعالیت میکروبی خاک و قابلیت دسترسی عناصر غذایی می گردد. بنابراین آزمایشی با هدف تعیین اثر کمپوست و سوپرفسفات تریپل (TSP) بر فسفر قابل استفاده، ویژگیهای بیوشیمیایی خاک و رشد گیاه ذرت به اجرا درآمد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار و در مجموع 36 ...
بیشتر
کاربرد همزمان کمپوست غنیشده با کودهای شیمیایی منجر به افزایش فعالیت میکروبی خاک و قابلیت دسترسی عناصر غذایی می گردد. بنابراین آزمایشی با هدف تعیین اثر کمپوست و سوپرفسفات تریپل (TSP) بر فسفر قابل استفاده، ویژگیهای بیوشیمیایی خاک و رشد گیاه ذرت به اجرا درآمد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار و در مجموع 36 نمونه در خاک کشت شده و گرماگذاری شده اجرا گردید. تیمارها در هر دو خاک کشت شده و گرماگذاری شده شامل سه سطح کمپوست (C0 فاقد کمپوست، C1 2 درصد وزنی وزنی کمپوست ساده و C2 2 درصد وزنی وزنی کمپوست غنی شده)، چهار سطح کودTSP (0، 10، 40 و 100 میلیگرم بر کیلوگرم) بودند. یافتههای به دست آمده از این پژوهش نشان داد که استفاده از کمپوست یا TSP به تنهایی و نیز کاربرد همزمان آنها ویژگیهای اندازه گیری شده در خاک ( فسفر قابل دسترس، کربن زیستتوده میکروبی، تنفس ناشی از بستره، فعالیت آنزیمهای فسفاتاز اسیدی، فسفاتاز قلیایی، اورهآز و کاتالاز) را بهبود بخشیده و رشد گیاه را افزایش داد. تیمار C2P3 بیشترین مقدار فسفر قابل دسترس، کربن زیستتوده میکروبی، تنفس ناشی از بستره، کاتالاز و اورهآز را در خاک کشت شده (به ترتیب 23، 270، 93، 68 و 8/1 درصد) و گرماگذاری شده (به ترتیب 18، 243، 90، 53 و 2/1 درصد) به همراه داشت. افزودن کمپوست و TSP به خاک لسی مورد مطالعه با ماده آلی کم منجر به بهبود تنش تغذیهای، فعالیتهای میکروبی، آنزیمی خاک و افزایش رشد گیاه گردد.
مصطفی جعفری زادگان؛ رضا امیری چایجان؛ رویا کرمیان
چکیده
در این پژوهش اثر متغیرهای خشککردن به شیوه خلائی- مادون قرمز شامل دمای هوای داخل محفظه و فشار خلأ بر خواص حرارتی (ضریب انتشار مؤثر رطوبت و انرژی مصرفی خشککردن) ورقههای قارچ دکمهای و شیمیایی (محتوای فنل کل) و کیفی (شاخصهای رنگ نهایی ∆L*، ∆a* و b*∆) پودر قارچ دکمهای مورد مطالعه قرار گرفتند. فرآیند خشککردن نمونهها در سه سطح دمایی ...
بیشتر
در این پژوهش اثر متغیرهای خشککردن به شیوه خلائی- مادون قرمز شامل دمای هوای داخل محفظه و فشار خلأ بر خواص حرارتی (ضریب انتشار مؤثر رطوبت و انرژی مصرفی خشککردن) ورقههای قارچ دکمهای و شیمیایی (محتوای فنل کل) و کیفی (شاخصهای رنگ نهایی ∆L*، ∆a* و b*∆) پودر قارچ دکمهای مورد مطالعه قرار گرفتند. فرآیند خشککردن نمونهها در سه سطح دمایی 40، 55 و °C 70 و سه سطح فشار خلأ 20، 40 و kPa 60 صورت گرفت. تجزیه و تحلیل آماری دادهها و بهینهسـازی فرآیند خشککردن با استفاده از روش سطح پاسخ انجام شدند. نتایج نشان داد که با افزایش دمای محفظه، نرخ تبخیر رطوبت بافت افزایش یافت که منجربه کاهش زمان خشکشدن لایههای نازک قارچ دکمهای خوراکی با خشککن خلائی- مادون قرمز شد. افزایش دمای هوای محفظه بر ضریب انتشار مؤثر رطوبت ورقههای قارچ دکمهای اثر مثبت و بر انرژی ویژه مصرفی خشککردن اثر منفی داشت. افزایش دما سبب افزایش اختلاف بین شاخصهای رنگ L* ،a* و b* پودر قارچ دکمهای نسبت به قارچ تازه شد. نقطه بهینه خشککردن قارچ دکمهای در دمای °C40 و فشار خلأ kPa 823/40 به دست آمد. مقدار بهینه متغیرهای مستقل شامل ضریب انتشار مؤثر رطوبت، انرژی ویژه مصرفی خشککردن، محتوای فنل کل و شاخصهای رنگ نهایی L*∆ ، *∆a و*b∆ به ترتیب برابر با m2/s 9-10×06/3،MJ/kg 1088، mg/g 76/2، 28/15، 55/2 و 26/9 به دست آمدند. نتایج نشان داد که خشککردن تحت دمای پایینتر و فشار خلأ متوسط سبب افزایش شاخص مطلوبیت گردید. قابلیت جریانپذیری پودر قارچ دکمهای خوراکی خوب گزارش شد.
معصومه احمد زاده؛ ابراهیم صداقتی؛ روح الله صابری ریسه؛ اصغر رحیمی؛ نرگس حاتمی؛ علی اکبر محمدی میریک
چکیده
با توجه به نقش مهم برخی محصولات مانند ذرت در تأمین نیاز غذایی، بررسی جنبههای مختلف تأثیر قارچهای میکوریز بر روی این محصولات حائز اهمیت است. در این پژوهش، بهمنظور بررسی کارایی برخی ترکیبات و ارگانیسمها بر کلونیزاسیون قارچهای میکوریز آربوسکولار و محتوی برخی عناصر ذرت، آزمایشی در شرایط گلخانه بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً ...
بیشتر
با توجه به نقش مهم برخی محصولات مانند ذرت در تأمین نیاز غذایی، بررسی جنبههای مختلف تأثیر قارچهای میکوریز بر روی این محصولات حائز اهمیت است. در این پژوهش، بهمنظور بررسی کارایی برخی ترکیبات و ارگانیسمها بر کلونیزاسیون قارچهای میکوریز آربوسکولار و محتوی برخی عناصر ذرت، آزمایشی در شرایط گلخانه بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار به مدت 3 ماه با فاکتور قارچ در سه سطح F. mosseae (FM)، (RI) R. intraradices، R. irregalaris (RIr)، و فاکتور تقویتکنندههای آلی در هفت سطح (آزولا، باکتری P. fluorescens VUPf5، کمپلکس اسیدآمینه، اسید هیومیک، مخمر، بیولوگ سیدروفور باکتریایی و چای کمپوست) انجام شد. نتایج نشان داد که بالاترین درصد کلونیزاسیون میکوریزایی توسط گونه FM به ترتیب در تیمارهای باکتری، اسید هیومیک و جلبک مشاهده گردید. تیمارهای جلبک، اسید هیومیک و چای کمپوست در گونه RIو جلبک و چای کمپوست در گونه RIrبیشترین تأثیر را بر روی درصد کلونیزاسیون داشتند. بیشترین افزایش درصد کلونیزاسیون در سه گونه میکوریزایی براثر تیمار با جلبک، اسید هیومیک، چای کمپوست و باکتری بود. طبق نتایج، همه گونههای میکوریز بهصورت معنیداری باعث افزایش محتوی فسفر شدند و میزان فسفر در اندام هوایی تحت تأثیر چای کمپوست افزایش یافت. تیمار کمپلکس اسیدآمینه با گونه R. irregaluris غلظت آهن را نسبت به شاهد 07/8 برابر افزایش داد. کمپلکس R. intraradices و اسیدآمینه باعث افزایش 87/ 2 برابری غلظت منگنز شد. همچنین، کاربرد همزمان سیدروفور و RI، FM و RIr به ترتیب باعث افزایش 16/2، 05/2 و 81/1 برابری غلظت عنصر روی نسبت به گروه شاهد شد.
حورا فیاض؛ نفیسه یغمائیان؛ عاطفه صبوری؛ احمد شیرین فکر
چکیده
خاک بهعنوان یکی از مهمترین اجزای محیط زیست بوده و حاصلخیزی آن به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر تغییرات کمیت و کیفیت محصول مؤثر است. بهمنظور تأمین امنیت غذایی، توسعه یک روش مناسب برای ارزیابی حاصلخیزی و بهرهوری خاک از اهمیت زیادی برای تولید محصول برخوردار است. این پژوهش با هدف تعیین شاخص حاصلخیزی خاک با دو روش Fuzzy-AHP و پارامتریک، ...
بیشتر
خاک بهعنوان یکی از مهمترین اجزای محیط زیست بوده و حاصلخیزی آن به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر تغییرات کمیت و کیفیت محصول مؤثر است. بهمنظور تأمین امنیت غذایی، توسعه یک روش مناسب برای ارزیابی حاصلخیزی و بهرهوری خاک از اهمیت زیادی برای تولید محصول برخوردار است. این پژوهش با هدف تعیین شاخص حاصلخیزی خاک با دو روش Fuzzy-AHP و پارامتریک، شناسایی عوامل محدودکننده حاصلخیزی خاک و مقایسه دو روش ارزیابی کمی حاصلخیزی خاک در ارتباط با عملکرد در باغهای چای غرب استان گیلان انجام گرفت. در مجموع 66 نمونه خاک مرکب از عمق صفر تا 30 سانتیمتر و برگ سبز چای از بخشی از باغهای چای با عملکرد متفاوت برداشت شد. سپس شاخص حاصلخیزی خاک با دو روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی (SFI- Fuzzy AHP) و پارامتریک (SFI- Parametric) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مقدار کربن آلی، پتاسیم قابل دسترس و pH از اثرگذارترین معیارهای حاصلخیزی خاک برای تولید چای در منطقه مطالعاتی هستند. برای هر دو شاخص SFI- Fuzzy AHP و SFI- Parametric بیشترین و کمترین شاخص حاصلخیزی خاک به ترتیب مربوط به باغ با عملکرد بالا و پایین بود. شاخص حاصلخیزی SFI- Fuzzy AHP در باغهای با عملکرد بالا و پایین از لحاظ آماری اختلاف معنیداری با یکدیگر نشان دادند. همچنین همبستگی بین عملکرد چای و شاخص SFI- Fuzzy AHP (63/0= R2)، بیشتر از شاخص SFI- Parametric (50/0= R2) بود. بنابراین تعیین شاخص حاصلخیزی خاک با روش Fuzzy-AHP برای ارزیابی حاصلخیزی خاک اراضی چایکاری بر روش پارامتریک برتری دارد.
مریم ایزدی بیدانی؛ اعظم جعفری؛ محمد هادی فرپور؛ مجتبی زراعت پیشه
چکیده
شناسایی رقومی خاکها به عنوان ابزاری برای تأمین اطلاعات مکانی خاک محسوب میشود. در سالهای اخیر استفاده از تکنیک نقشه-برداری رقومی خاک گسترش قابل توجهی داشته است؛ روشهای نوین نقشهبرداری و تهیه نقشههای رقومی به منظور رفع محدودیتهای روشهای سنتی توسط محققین ایجاد و توسعه یافتهاند. متاسفانه بخش-های زیادی از خاک کشورمان ...
بیشتر
شناسایی رقومی خاکها به عنوان ابزاری برای تأمین اطلاعات مکانی خاک محسوب میشود. در سالهای اخیر استفاده از تکنیک نقشه-برداری رقومی خاک گسترش قابل توجهی داشته است؛ روشهای نوین نقشهبرداری و تهیه نقشههای رقومی به منظور رفع محدودیتهای روشهای سنتی توسط محققین ایجاد و توسعه یافتهاند. متاسفانه بخش-های زیادی از خاک کشورمان ایران، هنوز نقشهبرداری نشده یا در مقیاس خیلی کوچک شناسایی شده است. منطقه کوهبنان در استان کرمان یکی از این مناطق است. لذا این مطالعه با هدف نقشهبرداری رقومی خاک در منطقه کوهبنان کرمان براساس مدل رگرسیون لاجیستیک چندجملهای انجام گردید. طرح نمونهبرداری به روش هایپرکیوب در منطقهای به مساحت حدود 2000 هکتار اجرا گردید و 70 خاکرخ حفر و تشریح گردید. متغیرهای کمکی شامل اجزای سرزمین، شاخصهای سنجش از دور، نقشههای ژئومورفولوژی و زمین-شناسی به عنوان پارامترهای ورودی مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج مطالعات خاکشناسی نشان داد که خاکهای تشکیل شده تکامل زیادی ندارند و عمدتا در ردههای اریدیسول و انتیسول قرار میگیرند. نتایج مدلسازی نشان داد که اجزای سرزمین یک پارامتر محیطی مؤثر در فرآیند تشکیل و پیشبینی کلاسهای خاک میباشند. شاخص خیسی بیشترین اهمیت در تعیین و پیشبینی مکانی کلاسهای خاک را دارا میباشد. همچنین، نقشه ژئومورفولوژی، یک ابزار مهم در فرایند نقشه-برداری خاک است که به افزایش دقت پیشبینی مدلکمک میکند. در بین کلاسهای خاک مورد پیشبینی، کلاس هپلوکمبیدز، دقت پایینی را نشان داد، در صورتی که کلاس هپلوسالیدز از دقت بالایی (دقت کلی = 1) برخوردار بود.
مریم سبطی؛ فرهاد خرمالی؛ افشین سلطانی؛ کامران افتخاری؛ عبدالعظیم قانقرمه؛ اسماعیل دردی پور
چکیده
یکی از نشانههای کیفیت خاک، مواد آلی خاک است. بارش و دما بطور قابل ملاحظهای بر ذخیره کربن آلی خاک اثر میگذارند. هدف از این پژوهش، مدلسازی تغییرات ذخیره کربن آلی خاک تحت تاثیر تغییرات اقلیمی در اراضی زراعی استان گلستان است. در این تحقیق، با استفاده از دادههای ایستگاههای هواشناسی چات، کلاله و رامیان، و مدل ریزمقیاسنمایی Lars ...
بیشتر
یکی از نشانههای کیفیت خاک، مواد آلی خاک است. بارش و دما بطور قابل ملاحظهای بر ذخیره کربن آلی خاک اثر میگذارند. هدف از این پژوهش، مدلسازی تغییرات ذخیره کربن آلی خاک تحت تاثیر تغییرات اقلیمی در اراضی زراعی استان گلستان است. در این تحقیق، با استفاده از دادههای ایستگاههای هواشناسی چات، کلاله و رامیان، و مدل ریزمقیاسنمایی Lars WG6، تغییرات بارش و دمای آینده پیشبینی و سپس با مدل Roth C ، تغییرات ذخیره کربن آلیخاک در آینده برآورد گردید. جهت انجام این تحقیق، از عمق صفر تا 30 و 30 تا 60 سانتیمتری، نمونههای خاک جمعآوری و میزان کربن آلی، بافت و وزن مخصوص ظاهری خاک بررسی شد. خروجی مدلهای اقلیمی نشان داد که تغییرات بارش و دما در آینده افزایشی است. مقدار دما در سال 2040 نسبت به دوره پایه (2019) بین 0.6 تا 1.3 درجه و در سال 2080، 1.5 تا 3.2 درجه سانتیگراد افزایش مییابد. اعتبارسنجی مدل RothC رابطه خطی معنیدار بین ذخیرهکربنآلی شبیهسازیشده و اندازهگیری شده نشان داد. بر اساس نتایج این پژوهش، با افزایش دما سرعت تجزیه بیشتر شده و این افزایش سرعت تجزیه در زمینهای زراعی به دلیل فقدان پوشش گیاهی در دورههایی از سال، باعث هدر رفتن ذخیره کربن آلی خاک به صورت CO2 در لایههای بالایی خاک میشود لذا کربن آلی خاک در سال 2040، 0.5 تا 5.59 درصد و در سال 2080، 0.5 تا 12.4 درصد کاهش خواهد داشت.
مرضیه طبیبی؛ سید محمد صفی الدین اردبیلی؛ محمدجواد شیخ داودی
چکیده
در این پژوهش امکان استفاده از یک سامانه سرمایشی جذبی خورشیدی برای کمک به تامین بار برودتی یک سردخانه مواد گوشتی در شرایط آب و هوایی اهواز مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفت. برای تامین انرژی ورودی این سامانه از انرژی گرمایی حاصل از تابش خورشید، یک جمع کننده سهمی خطی طراحی، ساخت، شبیهسازی و مورد آزمایش و ارزیابی قرار گرفت. شبیهسازی ...
بیشتر
در این پژوهش امکان استفاده از یک سامانه سرمایشی جذبی خورشیدی برای کمک به تامین بار برودتی یک سردخانه مواد گوشتی در شرایط آب و هوایی اهواز مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفت. برای تامین انرژی ورودی این سامانه از انرژی گرمایی حاصل از تابش خورشید، یک جمع کننده سهمی خطی طراحی، ساخت، شبیهسازی و مورد آزمایش و ارزیابی قرار گرفت. شبیهسازی متمرکزکننده نیز با استفاده از دادههای تابشی ناسا برای مکان و زمان آزمایشها و بوسیله نرم افزار ترنسیس انجام شد و عملکرد آن در روزهای ماههای تیر، مرداد و شهریور سال 1398 بررسی و ارزیابی شد. نتایج شبیه سازی سامانه در نرم افزار ترنسیس نشان داد که متمرکزکننده ساخته شده قابلیت تولید سیالی با دمای بالای 98 درجه سلسیوس در ماههای تیر و مرداد و شهریور دارد. بیشینه انرژی و بازده متمرکز کننده به ترتیب 318/240 وات-ساعت بر مترمربع و 63/05 درصد بدست آمد. بر اساس محاسبات و ارزیابی انجام شده حداکثر بار برودتی مورد نیاز برای سردخانه مفروض در حدود 126/324 کیلووات برآورد شد. همچنین، مساحت متمرکزکننده لازم برای تامین انرژی ورودی چیلرجذبی 584/687 مترمربع بدست آمد.
زهرا امیری؛ سید مهدی نصیری؛ محمد حسین رئوفت؛ محمد امین نعمت اللهی
چکیده
با توجه به هزینه بر و زمان بر بودن برداشت دستی و تلفات تا حدود 46 درصد هنگام برداشت آفتابگردان با کمباین، روش نیمه مکانیزه برای جداسازی دانه از طبق با دستگاه مورد پژوهش انتخاب شد. در این پژوهش دستگاه جداکننده دانه آفتابگردان ساخته شده توسط جهانی (1393) به واحد بوجاری مجهز گردید و راندمان جداسازی از طریق بهبود تنظیمات دستگاه ارتقا یافت. ...
بیشتر
با توجه به هزینه بر و زمان بر بودن برداشت دستی و تلفات تا حدود 46 درصد هنگام برداشت آفتابگردان با کمباین، روش نیمه مکانیزه برای جداسازی دانه از طبق با دستگاه مورد پژوهش انتخاب شد. در این پژوهش دستگاه جداکننده دانه آفتابگردان ساخته شده توسط جهانی (1393) به واحد بوجاری مجهز گردید و راندمان جداسازی از طریق بهبود تنظیمات دستگاه ارتقا یافت. آزمایشها در سرعت دورانی استوانههای جداکننده در چهار سطح (300، 450، 510 و 600 دور بر دقیقه) و محتوای رطوبت دانه در چهار سطح (7، 15، 20 و 27 درصد بر پایه خشک) با سه تکرار انجام شد. سپس مقادیر درصد جدایش دانهها از طبق، درصد تمیزی و درصد شکستگی محاسبه گردید. نتایج نشان داد تأثیر رطوبت و سرعت دورانی استوانهها و اثر متقابل این دو بر درصد جدایش در سطح احتمال 1% معنادار بود. اثر رطوبت بر درصد تمیزی در سطح 1% معنادار بود اما اثر سرعت دورانی استوانهها و اثر متقابل دو عامل بر درصد تمیزی معنادار نبود. اثر رطوبت و سرعت و اثر متقابل این دو عامل بر درصد شکستگی در سطح احتمال 1% معنادار بود. با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش سرعت دورانی 600 دور بر دقیقه و محتوای رطوبت 20 درصد که حاصل آن مقدار درصد جدایش 6/94 و درصد شکستگی 27/0 بود به عنوان مقادیر بهینه برای سرعت و رطوبت پیشنهاد میگردد. در این سرعت و محتوای رطوبتی ظرفیت خروجی 268 کیلوگرم بر ساعت و درصد تمیزی 68 درصد بدست آمد.
سعیده رجایی؛ فایز رئیسی؛ حسینعلی علیخانی
دوره 1.31، مجموعه مقالات منتشر شده در حوزه مهندسی زراعی قبل از تفکیک مجله علمی کشاورزی در سالهای 1354 تا 1388 ، اسفند 1353
مهرداد محمدی؛ محمدامین آسودار؛ علیرضا ابدالی مشهدی
دوره 35، شماره 1 ، شهریور 1391
نعیم لویمی؛ مرتضی الماسی؛ محمد جواد شیخ داوودی
دوره 25، شماره 1 ، شهریور 1381
احمد مستعان
شهین نوربخش؛ علیرضا دعاگویی؛ احمد غضنفری مقدم
دوره 35، شماره 2 ، اسفند 1391، ، صفحه 13-23
چکیده
بقایای گلابگیری که مواد جانبی کارخانههای گلابگیری، روغنکشی و اسانسگیری از گل میباشند، اغلب استفاده خاص صنعتی نداشته و به عنوان پسماند گیاهی به خاک افزوده می شوند. در این پژوهش که در تابستان 1389 انجام شد، اثر افزودن بقایای گلابگیری گل محمدی همان سال در نسبتها و اندازههای مختلف به خاک بر روی مقاومت مکانیکی ...
بیشتر
بقایای گلابگیری که مواد جانبی کارخانههای گلابگیری، روغنکشی و اسانسگیری از گل میباشند، اغلب استفاده خاص صنعتی نداشته و به عنوان پسماند گیاهی به خاک افزوده می شوند. در این پژوهش که در تابستان 1389 انجام شد، اثر افزودن بقایای گلابگیری گل محمدی همان سال در نسبتها و اندازههای مختلف به خاک بر روی مقاومت مکانیکی خاک، روند کاهش رطوبت، قابلیت نگهداری آب، روند رشد ساقه و ریشه گیاه جو مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشها در یک طرح فاکتوریل 3×3 با سه تکرار انجام شدند. در این طرح درصد وزنی بقایای خشک در سه سطح 4%، 8% و 12% و اندازة ذرات بقایا در سه سطح با مشهای 6، 16 و 20 استفاده گردید. نتایج نشان داد که با افزایش درصد وزنی بقایا، رطوبت بیشتری در خاک حفظ شده و روند کاهش رطوبت از روز دوم به بعد به صورت خطی است. اندازه ذرات در مشهای آزمایش شده تاثیر چندانی بر مقدار حفظ رطوبت نداشت. مقاومت مکانیکی خاک در ده روز اول در تمام تیمارهای تقریباً ثابت بود؛ ولی بعد از آن با افزایش درصد بقایا و اندازه ذارت مقاومت کاهش یافت. طول ساقهها و ریشهها با تغییر درصد بقایا و اندازه ذرات روند مشخصی را نشان ندادند؛ اما رشد ریشه بیشتر تحت تاثیر اندازه ذرات قرار گرفت. در این پژوهش روند تغییرات رطوبت خاک به صورت تابعی خطی از زمان، درصد وزنی بقایا و اندازه ذرات مدلسازی گردید. مدل بهدست آمده انطباق بسیار بالایی با دادههای آزمایشگاهی داشت (0/98=R2).
سعید حجتی؛ احمد لندی؛ هیام آل کثیری
دوره 36، شماره 1 ، شهریور 1392، ، صفحه 13-22
چکیده
پساب صنایع مختلف حاوی مقادیر قـابل توجهی فلزات سنگین هستند که پس از ورود به خاک و آبشویی از آن میتوانند آلودگی آبهای زیرزمینی را باعث شوند. مطالعات اندکی در رابطه با تاثیر کاربرد کانیهای رسی در ممانعت از آبشویی این عناصر صورت گرفته است. لذا این مطالعه با هدف بررسی کارایی کانی سپیولیت به عنوان یک جاذب قوی و ارزان قیمت در جلوگیری ...
بیشتر
پساب صنایع مختلف حاوی مقادیر قـابل توجهی فلزات سنگین هستند که پس از ورود به خاک و آبشویی از آن میتوانند آلودگی آبهای زیرزمینی را باعث شوند. مطالعات اندکی در رابطه با تاثیر کاربرد کانیهای رسی در ممانعت از آبشویی این عناصر صورت گرفته است. لذا این مطالعه با هدف بررسی کارایی کانی سپیولیت به عنوان یک جاذب قوی و ارزان قیمت در جلوگیری از آبشویی عناصر سرب و روی از ستونهای خاک در شرایط آزمایشگاهی صورت پذیرفت. بدین مـنظور 400 میلیلیتر مـحلولهایی که حاوی غلظت 75 میلیگرم در لیتر عناصر سرب و روی بودند از یک ستون شنی از پیش اشباع شده که حاوی مقادیر مختلفی از کانی سپیولیت (2، 4، 6 و 8 درصد) در دو اندازه کوچکتر از 2 میکرون و 20 تا 50 میکرون بودند با دبی 2/1 لیتر در ساعت عبور داده شد و غلظت سرب و روی در محلولهای خروجی (20 میلیلیتری) با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که کاربرد کانی سپیولیت آبشویی عناصر سرب و روی را در مقایسه با تیمار شاهد به طور معنیداری کاهش میدهد. همچنین با افزایش میزان کاربرد کانی سپیولیت از 2 به 8 درصد و کاهش اندازه ذرات کانی فوق از 20 تا 50 میکرون به ریزتر از 2 میکرون، آبشویی عناصر سرب و روی از ستونهای مورد مطالعه کاهش مییابد. لیکن میزان سرب آبشویی شده در مقایسه با روی بسیار کمتر است. در کل به نظر میرسد که استفاده از کانی سپیولیت میتواند راهکار مناسبی در جهت کاهش انتقال عناصر سرب و روی به آبهای زیرزمینی باشد.
دوره 37، شماره 1 ، شهریور 1393، ، صفحه 13-22
چکیده
مطالعه حاضر با هدف تعیین و ارزیابی ریسک ابتلا به اختلالات اسکلتی- عضلانی در کارگران سه کارگاه بسته بندی خرما انجام شده است. نتایج بدست آمده میتواند در ارایه راههای پیشگیری از آسیبهای یاد شده مورد استفاده قرار گیرد و به تأمین سلامت نیروی کار کمک نماید. در این مطالعه توصیفی- تحلیلی وضعیتهای بدنی 98 کارگر در شش وظیفه و 29 پوسچر ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف تعیین و ارزیابی ریسک ابتلا به اختلالات اسکلتی- عضلانی در کارگران سه کارگاه بسته بندی خرما انجام شده است. نتایج بدست آمده میتواند در ارایه راههای پیشگیری از آسیبهای یاد شده مورد استفاده قرار گیرد و به تأمین سلامت نیروی کار کمک نماید. در این مطالعه توصیفی- تحلیلی وضعیتهای بدنی 98 کارگر در شش وظیفه و 29 پوسچر کاری با استفاده از روش ارزیابی سریع کل بدنREBA ارزیابی شد و میزان شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی با استفاده از پرسشنامه نوردیک بدست آمد. اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای آماری t-test و2χ وآزمون نسبتها مورد تحلیل قرار گرفت. 05/0 > p به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد. میانگین سن و سابقهکار افراد مورد مطالعه به ترتیب برابر( 86/14∓9/34) سال و (79/5∓01/7 ) سال بدست آمد. 4/69درصد از افراد مورد مطالعه اظهار کردند که در طی 12 ماه گذشته حداقل در یک ناحیه از بدن دچار اختلالات اسکلتی- عضلانی بودهاند. بیشترین اختلالات در ناحیه کمر(6/30درصد)، زانو(5/25درصد) و پا و قوزکپا(5/23درصد) گزارش شده است. همچنین نتایج حاصل از تکنیکREBA نشان داد در میان 29 پوسچر کاری بررسی شده، 19 پوسچر در سطح خطر متوسط قرار داشتند و انجام اقدامات اصلاحی در مورد آنها ضروری است و 4 پوسچر در سطح خطر بالا قرار داشتند و اقدامات اصلاحی در مورد آنها باید هرچه زودتر انجام شود. این مطالعه نشان داد که میزان شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی ناشی از کار در بین کارگران کارگاههای بسته بندی خرمای مورد مطالعه بالا است. بر اساس نتایج بدست آمده، عمده ترین مشکل ارگونومیک در واحدهای مورد مطالعه پوسچر نامطلوب، بلند کردن و حمل دستی بار و خمش و پیچش کمر می باشد. انجام اقدامات اصلاحی جهت بهبود شرایط کارضروری است.
الهام زنگنه یوسف آبادی؛ مجید بهزاد؛ سعید برومندنسب
دوره 34، شماره 1 ، آذر 1390، ، صفحه 13-28
چکیده
عبور آب از یک میدان مغناطیسی با تاثیر بر روی رفتار کلی مولکول های آب، منجر به تغییراتی در خصوصیات آب (از جمله کاهش کشش سطحی و افزایش قابلیت حل برخی ترکیبات) میشود. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آبشویی با آب مغناطیسی روی میزان کاتیون ها و آنیون های باقی مانده در خاک شور، در شرایط آزمایشگاهی و در قالب طرح کاملا تصادفی صورت گرفت. خاک با ...
بیشتر
عبور آب از یک میدان مغناطیسی با تاثیر بر روی رفتار کلی مولکول های آب، منجر به تغییراتی در خصوصیات آب (از جمله کاهش کشش سطحی و افزایش قابلیت حل برخی ترکیبات) میشود. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آبشویی با آب مغناطیسی روی میزان کاتیون ها و آنیون های باقی مانده در خاک شور، در شرایط آزمایشگاهی و در قالب طرح کاملا تصادفی صورت گرفت. خاک با بافت سیلت لوم درون ستون هایی به ارتفاع 50 سانتی متر و قطر 10 سانتی متر ریخته شد و در انتهای ستون ها کاغذ صافی و توری پلاستیکی تعبیه گردید. پس از عبور آب از میدان مغناطیسی با شدت های متفاوت (6500 گوس در تیمار اول مغناطیسی و 8000 گوس در تیمار دوم مغناطیسی)، آبشویی به روش متناوب صورت گرفت. پس از اتمام آبشویی خاک مورد آزمایش به سه عمق مساوی تقسیم شد و میزان کاتیون ها و آنیون های خاک اندازه گیری گردید. نتایج تجزیه شیمیایی نشان داد که میانگین سدیم باقی مانده در خاک، در تیماراول مغناطیسی 7/11 درصد و در تیمار دوم مغناطیسی 8/22 درصد کمتر از تیمار شاهد و میانگین پتاسیم باقی مانده در خاک در تیمار اول مغناطیسی 8/2 درصد و در تیمار دوم مغناطیسی 5/8 درصد کمتر از تیمار شاهد بود. همچنین میانگین کلسیم موجود در خاک، در تیمار اول مغناطیسی 2 درصد و در تیمار دوم مغناطیسی 16 درصد بیشتر از تیمار شاهد و میانگین منیزیم موجود در خاک، در تیمار اول مغناطیسی 6 درصد و در تیمار دوم مغناطیسی 13 درصد بیشتر از تیمار شاهد بود. میانگین کلر باقی مانده در خاک در تیمار اول مغناطیسی 14 درصد و در تیمار دوم مغناطیسی 7/14 درصد کمتر از تیمار شاهد و میانگین سولفات باقی مانده در خاک در تیمار اول مغناطیسی 2 درصد و در تیمار دوم مغناطیسی 8/5 درصد کمتر از تیمار شاهد بود.
انرژی و انرژیهای تجدیدپذیر
محسن سلیمانی؛ علیرضا کیهانی؛ محمود امید
چکیده
ارزیابی اثرات زیست محیطی اتانول تولیدی از ملاس نیشکر در ایران با استفاده از مدل سیماپرو انجام پذیرفت. دادههای مورد نیاز از شرکت کشت و صنعت و توسعه نیشکر، کشت و صنعت کارون و اطلاعات ثبت شده حاصل گردید. دو سناریوی مختلف از تولید اتانول (سامانه موجود و سامانه اصلاح شده) در نظر گرفته شد و اثرات زیست محیطی دو سامانه با همدیگر مقایسه ...
بیشتر
ارزیابی اثرات زیست محیطی اتانول تولیدی از ملاس نیشکر در ایران با استفاده از مدل سیماپرو انجام پذیرفت. دادههای مورد نیاز از شرکت کشت و صنعت و توسعه نیشکر، کشت و صنعت کارون و اطلاعات ثبت شده حاصل گردید. دو سناریوی مختلف از تولید اتانول (سامانه موجود و سامانه اصلاح شده) در نظر گرفته شد و اثرات زیست محیطی دو سامانه با همدیگر مقایسه شد. بر اساس نتایج و با وضع موجود در زمینه میزان انتشار آلایندههای زیست محیطی در کل چرخه حیات، تفاوت معنیداری بین اتانول و گازوییل دیده نمیشود. اما با تولید برق از باگاس، مقدار اثرات زیست محیطی ناشی از تولید اتانول تا 10 درصد کاهش خواهد یافت. در حال حاضر میزان انتشار گازهای گلخانهای اتانول 60 درصد کمتر از انتشار آلایندههای مربوط به گازوییل میباشد که با تولید برق از باگاس این میزان کاهش به 70 درصد هم خواهد رسید. با اعمال راهکارهای مدیریتی مناسب ذکر شده میتوان منافع زیست محیطی و انرژی فراوانی را کسب کرد که جایگزینی گازوییل مصرفی در حمل و نقل را با اتانول موجه میسازد. حتی با وضعیت موجود و از آنجا که محصول اصلی صنایع نیشکر در ایران، شکر میباشد و ملاس به عنوان یک محصول جانبی و درجه دوم اهمیت قرار دارد، تولید اتانول از ملاس، توجیهپذیر میباشد چرا که تولید آن از اتلاف یک ماده گرانبها جلوگیری به عمل آورده و از تحمیل بارهای زیست محیطی بیشتر (در اثر دفع ملاس) ممانعت به عمل میآورد.
شیمی و آلودگی خاک
نرجس سوسرائی؛ مجتبی بارانی مطلق؛ فرهاد خرمالی؛ اسماعیل دردی پور
چکیده
زغال زیستی، مواد آلی مقاوم به تجزیه بوده و حاصل حرارت دهی زیست تودههای گیاهی و بقایای کشاورزی در شرایط عدم وجود اکسیژن یا اکسیژن محدود میباشد. بهمنظور بررسی تأثیر زغال زیستی حاصل از بقایای کشاورزی (برنج، پنبه و کلزا) بر ویژگیهای رشد رویشی و شاخص سبزینگی و انواع کلروفیل گیاه ذرت، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً ...
بیشتر
زغال زیستی، مواد آلی مقاوم به تجزیه بوده و حاصل حرارت دهی زیست تودههای گیاهی و بقایای کشاورزی در شرایط عدم وجود اکسیژن یا اکسیژن محدود میباشد. بهمنظور بررسی تأثیر زغال زیستی حاصل از بقایای کشاورزی (برنج، پنبه و کلزا) بر ویژگیهای رشد رویشی و شاخص سبزینگی و انواع کلروفیل گیاه ذرت، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 4 تکرار به اجرا درآمد که تیمارها شامل شاهد و 3 نوع زغال زیستی تهیه شده از بقایای برنج، پنبه و کلزا در دماهای 350 و 700 درجه سلسیوس هرکدام با مقادیر 2 و 5% وزنی بودند. نتایج نشان داد که در اثر تبدیل بقایای کشاورزی به زغال زیستی مقادیر pH، قابلیت هدایت الکتریکی و محتوی خاکستر افزایش و مقادیر کربن آلی و بازده زغال زیستی کاهش یافت. همچنین افزایش دمای تولید زغال زیستی از 350 به 700 درجه سلسیوس منجر به تولید زغالهای زیستی با pH و قابلیت هدایت الکتریکی بالاتر شد. نتایج نشان داد که اثر زغالهای زیستی و سطح کاربرد بر تمامی ویژگیهای رشد رویشی معنیدار شد لیکن اثر دمای تهیه زغال تنها بر ویژگیهای وزن تر و خشک برگ و وزن تر ساقه معنیدار بود. دمای تولید زغال زیستی بر انواع کلروفیل (a، b و کل) و شاخص کلروفیل (SPAD) برگ میانی ذرت اثر معنیداری داشت. بهگونهای که مقادیر کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل کل در تیمارهای زغالهای زیستی تولید شده در دمای 700 درجه سلسیوس نسبت به زغالهای زیستی تولید شده در دمای 350 درجه سلسیوس 6 درصد افزایش یافتند.
مریم علیزاده؛ مصطفی چرم؛ نعیمه عنایتی ضمیر
چکیده
به منظور بررسی اثر بقایای گیاهی بر روی برخی شاخصهای میکروبی خاک از جمله کربن، فسفر و نیتروژن بیوماس میکروبی و خصوصیات رشدی گیاه جو در خاک شور، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با 3 تکرار در دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. تیمارهای آزمایش شامل دو نوع بقایای گیاهی (کاه وکلش گندم و یونجه) در دو سطح ( ٠ و50 تن ...
بیشتر
به منظور بررسی اثر بقایای گیاهی بر روی برخی شاخصهای میکروبی خاک از جمله کربن، فسفر و نیتروژن بیوماس میکروبی و خصوصیات رشدی گیاه جو در خاک شور، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با 3 تکرار در دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. تیمارهای آزمایش شامل دو نوع بقایای گیاهی (کاه وکلش گندم و یونجه) در دو سطح ( ٠ و50 تن در هکتار) و در سه سطح شوری (2 ، 4 ، 8 دسیزیمنس بر متر) در کشت گیاه جو به مدت 8 هفته در گلخانه انجام شد. شاخصهای میکروبی شامل C ،N و P زیست توده میکروبی، نسبت C/P و C/N میکروبی خاک و برخی فاکتورهای رشدی گیاه جو شامل طول ساقه ، میزان کلروفیل، وزن خشک ساقه و ریشه، سطح برگ و برخی عناصر غذایی در گیاه اندازهگیری شدند؛ نتایج این آزمایش نشان داد که شوری باعث کاهش رشد گیاه جو و برخی شاخصهای میکروبی در خاک گردید. افزودن مقدار 50 تن در هکتار بقایای یونجه، اثر معنیدار بر شاخص سطح برگ، ارتفاع گیاه، وزن خشک و میزان کلروفیل در سطوح مختلف شوری داشت. خاکهای حاوی بقایای یونجه حداکثر کربن، نیتروژن و فسفر زیست توده را داشتند و پس از آن بیشترین اثر در خاک تیمار شده با بقایای گندم دیده شد. بهطور خلاصه، نتایج این تحقیق نشان داد که افزایش هر گونه بقایای گیاهی سبب تحریک شدید فعالیت میکروبی و بهبود وضعیت توده زنده میکروبی و افزایش قابلیت دسترسی غذایی میگردد که این بستگی به نوع و کیفیت بقایای گیاهی دارد.
دوره 34، شماره 2 ، اسفند 1390، ، صفحه 15-28
چکیده
برای مطالعه اثر کاربرد لجن فاضلاب بر میزان عناصر کم مصرف خاک و میزان غلظت این عناصر در اندام های گیاه نعناع (Mentha Pipperata)، آزمایشی در قالب طرح کرت های خرد شده با پایه بلوک های کامل تصادفی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کشاورزی ساری در سه تکرار در سال 1388 انجام شد. تیمار کودی به عنوان فاکتور اصلی در پنج سطح شامل (T1= شاهد، T2= تلفیق 20 تن لجن فاضلاب ...
بیشتر
برای مطالعه اثر کاربرد لجن فاضلاب بر میزان عناصر کم مصرف خاک و میزان غلظت این عناصر در اندام های گیاه نعناع (Mentha Pipperata)، آزمایشی در قالب طرح کرت های خرد شده با پایه بلوک های کامل تصادفی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کشاورزی ساری در سه تکرار در سال 1388 انجام شد. تیمار کودی به عنوان فاکتور اصلی در پنج سطح شامل (T1= شاهد، T2= تلفیق 20 تن لجن فاضلاب در هکتار و 2/1 کودشیمیایی،T3= 20 تن لجن فاضلاب در هکتار، T4= تلفیق 40 تن لجن فاضلاب در هکتار و 2/1 کود شیمیایی، T5= 40 تن لجن فاضلاب در هکتار) و سال های مصرف کود به عنوان فاکتور فرعی در شش سطح، A=یکسال کوددهی، B=دو سال نا متوالی کوددهی، C=دو سال متوالی کوددهی، D= سه سال نا متوالی کوددهی، E= سه سال متوالی کوددهی و F= چهار سال متوالی کوددهی بود. تیمارهای کودی قبل از کاشت اعمال شدند. نتایج به دست آمده نشان داد با افزایش سطوح و دفعات مصرف لجن فاضلاب، میزان غلظت قابل جذب عناصر میکرو در خاک و همچنین میزان غلظت این عناصر در گیاه نعناع افزایش یافت و بیش ترین آنها در تیمار 40 تن لجن فاضلاب در هکتار که سه سال و بیش تر مصرف گردیده مشاهده شد. اثرات متقابل سال های مصرف و تیمارهای کودی نیز بر میزان قابل جذب عناصر کم مصرف به جز منگنز در خاک و ریشه گیاه دارای اختلاف معنی داری بود در صورتی که در برگ گیاه فقط بر میزان منگنز اثر معنی داری داشت و بر میزان غلظت سایر عناصر کم مصرف فاقد اختلاف معنی دار بود.
حسین تازیکه؛ فرهاد خرمالی؛ آرش امینی؛ مجتبی بارانی مطلق
چکیده
به منظور مطالعه تاثیر ویژگیهای سنگ مادر بر ویژگیهای خاک، تنوعی از سنگهای رسوبی از شش سازند در ناودیس شیخ )شمال شرق بجنورد( انتخاب گردیدند که شامل سنگانه (شیل)، آبدراز و کلات (سنگهای آهکی) پستهلیق (سنگ رس)، خانگیران (ماسهسنگ) و نئوژن (مارن گچدار) میباشند و مکان حفر خاکرخها بر روی پایدارترین سطوح ژئومورفیک موجود بر ...
بیشتر
به منظور مطالعه تاثیر ویژگیهای سنگ مادر بر ویژگیهای خاک، تنوعی از سنگهای رسوبی از شش سازند در ناودیس شیخ )شمال شرق بجنورد( انتخاب گردیدند که شامل سنگانه (شیل)، آبدراز و کلات (سنگهای آهکی) پستهلیق (سنگ رس)، خانگیران (ماسهسنگ) و نئوژن (مارن گچدار) میباشند و مکان حفر خاکرخها بر روی پایدارترین سطوح ژئومورفیک موجود بر روی سازندها و به گونهای انتخاب گردید که خاکها بیشترین وابستگی را به سنگ مادر زیرین خود داشته باشند. بجز خاکرخهای مطالعه شده بر روی سازندهای کلات و آبدراز که بر روی شیب کناری حفر شدهاند، سایر خاکرخ ها بر روی قله شیب حفر شدند. مقایسه تکامل خاکهای حاصل از سنگهای آهکی نشان میدهد که درجه تکامل آنها متاثر از تفاوت نوع سنگهای آهکی میباشد؛ همچنین وجود ذرات درشت کوارتزی در ماسه سنگ و نبود کانیهای قابل هوادیدگی محدودیت اصلی برای تحول خاک از ماسهسنگ است. نتایج نشان میدهد که تکامل خاک از سنگهای مادری ریزبافت شامل شیل، سنگ رس و مارن گچی متاثر از مقدار و نوع کانیهای رسی و نیز مقدار گچ میباشد بهطوریکه فراوانی اسمکتیت به همراه درصد زیاد رس موجب تشکیل خاکهای ورتیسول بر روی سنگ رس شده است در حالیکه با وجود اسمکتیت قابل توجه، حضور مقدار زیاد گچ در خاکهای حاصل از مارنهای گچی موجب تعدیل انبساط و انقباض و مانع تشکیل ورتیسول میشود. نتایج نشان میدهد که پایداری زمیننما، استعداد خوب هوادیدگی و ترکیب کانیهای رسی موجود در شیل از مهمترین عوامل تشکیل خاکهای عمیقتر و با تکامل بیشتر بر روی شیلهای سازند سنگانه) میباشند.