دانشگاه شهید چمران اهواز
مهندسی زراعی
2588-526X
2588-5944
43
3
2020
11
21
کاربرد مدل رگرسیون لاجیستیک چندجملهای در شناسایی رقومی کلاسهای خاک منطقه کوهبنان کرمان
293
313
FA
مریم
ایزدی بیدانی
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد علوم خاک دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان،ایران.
maryam.izadi1993@gmail.com
اعظم
جعفری
استادیار گروه علوم خاک دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان، ایران
azamjaafari@yahoo.com
محمد هادی
فرپور
0000-0003-3720-5803
استاد گروه علوم خاک دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان، ایران
farpoor@uk.ac.ir
مجتبی
زراعت پیشه
استادیار آزمایشگاه مرجع مشاهدات و مدلسازی سیستم علوم زمین هنان، دانشگاه هنان، کایفن 475004، چین
zeraatpishem@yahoo.com
10.22055/agen.2020.32275.1540
شناسایی رقومی خاکها به عنوان ابزاری برای تأمین اطلاعات مکانی خاک محسوب میشود. در سالهای اخیر استفاده از تکنیک نقشه-برداری رقومی خاک گسترش قابل توجهی داشته است؛ روشهای نوین نقشهبرداری و تهیه نقشههای رقومی به منظور رفع محدودیتهای روشهای سنتی توسط محققین ایجاد و توسعه یافتهاند. متاسفانه بخش-های زیادی از خاک کشورمان ایران، هنوز نقشهبرداری نشده یا در مقیاس خیلی کوچک شناسایی شده است. منطقه کوهبنان در استان کرمان یکی از این مناطق است. لذا این مطالعه با هدف نقشهبرداری رقومی خاک در منطقه کوهبنان کرمان براساس مدل رگرسیون لاجیستیک چندجملهای انجام گردید. طرح نمونهبرداری به روش هایپرکیوب در منطقهای به مساحت حدود 2000 هکتار اجرا گردید و 70 خاکرخ حفر و تشریح گردید. متغیرهای کمکی شامل اجزای سرزمین، شاخصهای سنجش از دور، نقشههای ژئومورفولوژی و زمین-شناسی به عنوان پارامترهای ورودی مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج مطالعات خاکشناسی نشان داد که خاکهای تشکیل شده تکامل زیادی ندارند و عمدتا در ردههای اریدیسول و انتیسول قرار میگیرند. نتایج مدلسازی نشان داد که اجزای سرزمین یک پارامتر محیطی مؤثر در فرآیند تشکیل و پیشبینی کلاسهای خاک میباشند. شاخص خیسی بیشترین اهمیت در تعیین و پیشبینی مکانی کلاسهای خاک را دارا میباشد. همچنین، نقشه ژئومورفولوژی، یک ابزار مهم در فرایند نقشه-برداری خاک است که به افزایش دقت پیشبینی مدلکمک میکند. در بین کلاسهای خاک مورد پیشبینی، کلاس هپلوکمبیدز، دقت پایینی را نشان داد، در صورتی که کلاس هپلوسالیدز از دقت بالایی (دقت کلی = 1) برخوردار بود.
منطقه کوهبنان کرمان گروههای بزرگ خاک,پارامترهای توپوگرافی,نقشه ژئومرفولوژی
https://agrieng.scu.ac.ir/article_16229.html
https://agrieng.scu.ac.ir/article_16229_304fe3d68f46f99468396b18141f9869.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
مهندسی زراعی
2588-526X
2588-5944
43
3
2020
11
21
مکانیابی بهینهی بندهای گابیونی با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی و الگوریتم ژنتیک مرتب-سازی نامغلوب (مطالعهی موردی حوضهی امامزاده باغملک)
315
330
FA
شمیم
شیرجندی
دانش آموخته کارشناسی ارشد گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
shamim_shirjandi@yahoo.com
عطاءاله
خادم الرسول
استادیار گروه خاکشناسی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
ataalahsoil@gmail.com
عادل
مرادی سبزکوهی
استادیار گروه مهندسی آب دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ایران
adellmoradi@gmail.com
هادی
عامری خواه
مربی گروه خاکشناسی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز،اهواز، ایران
hadi.ameri@gmail.com
10.22055/agen.2020.31651.1522
با توجه به وقوع فرسایش خاک در حوضههای آبریز و تاثیرات درون حوضهای و برون حوضهای آن، لذا مکانیابی بهینهی سازههای حفاظتی بهمنظور کنترل فرسایش و باررسوب از اهمیت بالایی برخوردار است. از جمله شیوههای حفاظت سازه-ای، گابیونها هستند که نقش موثری را در کاهش سرعت جریان آب و به دام انداختن رسوبات دارند. در این پژوهش به-منظور مکانیابی بهینهی احداث سازههای گابیونی در حوضه امامزادهی باغملک با مساحت تقریبی 104 کیلومترمربع از کوپلینگ تکنیکهای تحلیل سلسه مراتبی (AHP) و الگوریتم ژنتیک (NSGA-II) استفاده شد. معیارهای بهینهسازی تابع هدف مشتمل بر حداقل فاصله از جاده، حداقل فاصله از مکان مسکونی، حداکثر طول کانال اصلی، حداکثر باررسوب، حداکثر حجم آب خروجی و حداکثر فرسایش خاک کانال توسط تکنیک AHP بهمنظور انجام فرایند تصمیمگیری اولویتبندی شدند. نتایج مقایسهی ماتریس زوجی و اولویتبندی نشان داد که طول کانال اصلی بهعنوان موثرترین معیار (Criteria) بر مکانیابی سازهی گابیون است. اولویت اول بهعنوان بحرانیترین کانال که بیشترین باررسوب را تولید می-نماید، در نظر گرفته شد، در نتیجه گرانترین سازه در آن احداث میگردد. الگوریتم بهینهساز NSGA-II بر مبنای طول کانال و حجم آب خروجی، تقدم کانالهای بحرانی و مکان آنها را از کانال شماره 1 تا 35 در میان 5110 سایت موردنظر برای احداث گابیون، تعیین نمود. نتایج تایید مینماید که استفاده از تکنیکهای شبیهسازی-بهینهسازی برای طراحی، به انتخاب بهترین مکانها برای احداث سازهی گابیون بهعنوان بهترین شیوهی مدیریتی کمک مینماید.
مدل GeoWEPP,بهینهسازی,تصمیمگیری چندهدفه,الگوریتم NSGA-II,تحلیل سلسله مراتبی (AHP)
https://agrieng.scu.ac.ir/article_16223.html
https://agrieng.scu.ac.ir/article_16223_a5d66a6a4a96a0bed66454d71741e752.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
مهندسی زراعی
2588-526X
2588-5944
43
3
2020
11
21
بررسی اثر پوششهای نانوکامپوزیت کیتوسان-رس، واکس و روغن زیتون روی برخی ویژگیهای کیفی لیموشیرین در طی انبارمانی عمر قفسهای
331
348
FA
فاطمه
مرادی گنجه
دانشجوی کارشناسی ارشد مکانیک بیوسیستم ، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ایران
fatememoradi7214@gmail.com
رسول
معمار دستجردی
استادیار گروه ماشینهای کشاورزی و مکانیزاسیون، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ایران
rasoul.memar@asnrukh.ac.ir
مختار
حیدری
دانشیار گروه باغیانی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ایران
mkheidari@yahoo.com
محمدهادی
موحد نژاد
0000-0002-0833-828X
استادیار گروه مهندسی کشاورزی، عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شاهرود، ایران
mhmovahed@gmail.com
10.22055/agen.2020.32308.1543
مرکبات به عنوان یک محصول عمده و قابل دسترس در تمام جهان و میوهای محبوب در رژیم غذایی است. وارد آمدن آسیب به پوست میوه ،کاهش رطوبت و چروکیدگی پس از برداشت همگی سبب کاهش بازار پسندی این محصول می گردند. استفاده از پوششهای خوراکی یکی از مؤثرترین راهها در حفظ کیفیت میوهها است. در این پژوهش کیفیت میوه لیموشیرین بر اساس آزمون فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با پوشش خوراکی نانوکامپوزیت کیتوسان-رس در سه سطح، روغن زیتون و واکس کارنوبا در مقایسه با نمونه بدون پوشش طی 12 روز انبارمانی مورد ارزیابی قرار گرفت. در طی دوره انبارمانی ویژگیهای شیمیایی، pH، اسیدیته ، TSS آب میوه، درصد کاهش وزن، ویتامین سی و ویژگیهای مکانیکی، ضریب کرویت، نیروی برش پوست، نیروی شکست و نیروی کشش پوست میوه اندازهگیری شدند. نتایج نشان دهنده وجود تفاوت معنیدار در سطح 1% و 5% بین پوششهای مختلف در حداکثر نیروی شکست، درصد کاهش وزن و pH بود. در ضمن تاثیر زمانهای مختلف انبارمانی بر میزان مواد جامد محلول در آب، pH و حداکثر نیروی شکست نیز معنیدار بود. پوشش کیتوسان-رس 5 % کمترین میزان درصد کاهش وزن را داشت و بیشترین میزان درصد کاهش وزن به ترتیب برای پوشش شاهد و روغن زیتون 3/12 و 23/10 درصد بود. به طور کلی نتایج نشان داد میوههای پوشش داده در حفظ خواص کیفی و مکانیکی نسبت به نمونههای بدون پوشش عملکرد بهتری داشتند و در بین پوششهای مصرف شده پوشش نانو کامپوزیت کیتوسان-رس 5 % موفقیت بالاتری نسبت به سایر پوششها داشت.
لیمو شیرین,نانو کامپوزیت,کیتوسان,رس,خواص مکانیکی- شیمیایی,انبارمانی
https://agrieng.scu.ac.ir/article_16228.html
https://agrieng.scu.ac.ir/article_16228_3b3635628c8a682ba1712027cd733e3b.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
مهندسی زراعی
2588-526X
2588-5944
43
3
2020
11
21
بهینه سازی فرآیند پیرولیز سریع ضایعات نیشکر به کمک روش سطح پاسخ
349
363
FA
نیما
نوروزی
دانش آموخته کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک بیوسیستم، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایران
شعبان
قوامی جولندان
استادیار گروه مهندسی بیوسیستم، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایران
s.ghavami@scu.ac.ir
محمد جواد
شیخ داودی
استاد بازنشسته گروه مهندسی بیوسیستم، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایران
سید محمد
صفی الدین اردبیلی
استادیار گروه مهندسی بیوسیستم، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایران
ami@gmail.com
10.22055/agen.2020.33697.1568
در حال حاضر زیستتوده به عنوان منبعی اقتصادی و تجدید پذیر مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. تولید زغال زیستی از منابع زیستتوده میتواند علاوه بر تولید انرژی از این منابع، از اثرات مخرب زیست محیطی ناشی از استفاده بی رویه سوختهای فسیلی نیز بکاهد. در این تحقیق به بررسی فرآیند پیرولیز در حضور آب در شرایط بحرانی، دما و فشارهای بالا که به اصطلاح کربونیزه کردن هیدروترمال مینامند، جهت تولید زغال زیستی از باگاس نیشکر که از ضایعات نیشکر میباشد، پرداخته شد. عوامل مورد مطالعه در این تحقیق شامل زمان ماند مواد درون رآکتور (30، 75 و 120 دقیقه)، نسبت جرمی باگاس به آب (15/0 ، 20/0 و 30/0) و فشار درون رآکتور (10، 5/12 و 15 بار) بود. در این تحقیق از روش باکس بنکن به منظور طراحی آزمایشها استفاده شد و همچنین جهت یافتن شرایط عملکردی رآکتور از روش سطح پاسخ استفاده گردید. بر اساس نتایج بدست آمده، میزان نسبت جرمی باگاس به آب معادل 15/0، زمان ماند 38 دقیقه و فشار11 بار به عنوان نقطه بهینه عملکردی سامانه پیرولیز سریع انتخاب شدند. برای این نقطه بهینه، میزان ارزش حرارتی بالای نمونهها معادل Mj/kg 21 و میزان انرژی مصرفی سامانه برابر kwh 09/0 به دست آمد.
پیرولیز سریع,ضایعات نیشکر,روش سطح پاسخ,بهینه سازی
https://agrieng.scu.ac.ir/article_16227.html
https://agrieng.scu.ac.ir/article_16227_2d4006fd0f9f01de406b2dcf27cdbe24.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
مهندسی زراعی
2588-526X
2588-5944
43
3
2020
11
21
تاثیر کرم خاکی و کاربرد کود گاوی و بیوچار آن بر کربن خاکدانهای و برخی از ویژگیهای فیزیکی خاک
365
387
FA
صفورا
ناهیدان
استادیار گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
safooranahidan@yahoo.com
معصومه
فریادرس
دانش آموخته کارشناسی ارشد خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
faryadrasmasoom@gmail.com
وجیهه
درستکار
استادیار گروه آب و خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایران
v.dorostkar83@yahoo.com
10.22055/agen.2020.31983.1531
پژوهش اخیر با هدف بررسی تاثیر کرم خاکی، کاربرد کود گاوی و بیوچار آن و برهمکنش آنها بر چگالی ظاهری، تخلخل، هدایت هیدرولیکی اشباع، پایداری خاکدانه و توزیع خاکدانهای کربن انجام شد. بدینمنظور، خاک با مقادیر 0، 1، 2 و 5 درصد کود گاوی و بیوچار آن در بودن و نبودن کرم خاکی در سه تکرار به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی ترکیب و به مدت30 و 90 روز انکوباسیون شد. نتایج نشان داد که اگرچه تاثیر کود گاوی بر کاهش چگالی ظاهری، افزایش تخلخل، هدایت هیدرولیکی و پایداری خاکدانهها بیشتر از بیوچار آن بود ولی با گذشت زمان از شدت اثر کود گاوی بر ویژگیهای فیزیکی خاک در برابر بیوچار آن کاسته شد. همچنین کربن خاکدانههای 4-2، 2-25/0 و 25/0-05/0 میلیمتری به مقدار 8/42، 8/27 و 1/20 درصد در زمان 30 روز و به مقدار 2/27، 7/28 و 6/20 درصد در زمان 90 روز انکوباسیون در تیمارهای کود گاوی بیشتر از بیوچار آن بودند. کرم خاکی باعث افزایش بیشتری در کربن خاکدانههای کوچک شد و ویژگیهای فیزیکی خاک را بهبود بخشید ولی چنین تاثیری بر چگالی ظاهری و تخلخل خاک در تیمار کود گاوی بیشتر از بیوچار آن بود. در مجموع، اگرچه تاثیر کود گاوی بر بهبود کربن خاکدانهها و ویژگیهای فیزیکی خاک بیشتر از بیوچار آن بود ولی به نظر میرسد که بیوچار باگذشت زمان تاثیر پایدارتری بر ویژگیهای فیزیکی خاک دارد. همچنین کرم خاکی میتواند ذخیره کربن در خاک را افزایش و برخی ویژگیهای فیزیکی خاک را در حضورکود گاوی بهتر از بیوچار بهبود بخشد
ماده آلی,ساختمان خاک,جانوران خاک,پیرولیز
https://agrieng.scu.ac.ir/article_16230.html
https://agrieng.scu.ac.ir/article_16230_e78133a8f730e44e413ed7a934580aaa.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
مهندسی زراعی
2588-526X
2588-5944
43
3
2020
11
21
تاثیر کاربرد اسید سالیسیلیک و نیتروژن بر غلظت عناصرغذایی در گیاه گندم در سطوح مختلف شوری
389
404
FA
قاسم
قربانی نصرآبادی
دانشآموخته کارشناسی ارشد علوم خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
g.ghorbani9193@gmail.com
اسماعیل
دردی پور
دانشیار گروه علوم خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
e.dordipour@yahoo.com
مجتبی
بارانی مطلق
دانشیار گروه علوم خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
mbarani2002@yahoo.com
الهام
ملک زاده
استادیار گروه علوم خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
malekzadeh.elham@gmail.com
عبدالرضا
قرنجیکی
استادیار موسسه تحقیقات پنبه کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، گرگان، ایران
agharanjiki@yahoo.com
10.22055/agen.2020.34475.1576
شوری یکی از تنشهای محیطی بسیار مهم است. در شرایط شوری، فرآهمی عناصر غذایی در محلول خاک کاهش یافته و منجر به اختلال در تغذیه و برهم خوردن تعادل عناصرغذایی گیاه میگردد. مدیریت کوددهی نیتروژن به عنوان عنصر ضروری برای رشد گیاهان در شرایط تنش شوری بسیار حائز اهمیت است. اسید سالیسیلیک یک تنظیم کننده رشد گیاهی است که در سازوکارهای دفاعی گیاهان در مقابل تنشها دخیل است. به منظور بررسی اثرات اسید سالیسیلیک و سطوح مختلف نیتروژن در شوریهای مختلفِ اراضیِ شرکت سهامی مزرعه نمونه واقــع در انـبار الــوم شهرستان آق قلا، استان گلستان بر غلظت عناصر غذایی گندم، آزمایشی بهصورت اسپیلت پلات فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در 4 تکرار انجام شد. فاکتور اصلی شامل سه سطح شوری خاک، ) 4-3 زیر سطح آستانه تحمل گندم (شاهد)، 11-9 و 15-13 دسیزیمنس بر متر) و فاکتورهای فرعی شامل دو سطح اسید سالیسیلک (0 و 5/1 میلی مولار) و سه سطح کود نیتروژن (از منبع اوره 46 درصد) شامل 1) توصیه آزمون خاک، 2) 30% بیشتر از توصیه آزمون خاک و3) 30% کمتر از توصیه آزمون خاک، بود.اسید سالیسیلیک بصورت دو بار محلول پاشی در مرحله پنجه زنی به فاصله حدود 2 هفته انجام شد. تیمارهای نیتروژنی در سه مرحله -یک سوم قبل از کاشت از سولفات آمونیوم (21درصد) و دو بار سرک در مراحل پنجهزنی و ساقهروی از اوره (46درصد)- اعمال شد. نتایج نشان داد با افزایش شوری غلظت N برگ پرچم، N و K کاه و دانه گندم کاهش یافت.
اسید سالیسیلیک,تنش شوری,گندم,مدیریت کوددهی نیتروژن
https://agrieng.scu.ac.ir/article_16224.html
https://agrieng.scu.ac.ir/article_16224_ecd89a8ec8c14b10d9fded7f2bbb2116.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
مهندسی زراعی
2588-526X
2588-5944
43
3
2020
11
21
بررسی پارامترهای موثر بر کیفیت خاک تحت شرایط شور و نیمه شور (مطالعه موردی جنوب و جنوب غربی استان خوزستان)
405
423
FA
علیرضا
ظهیر نیا
دانشجوی دکتری، گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران.
arzahirnia@gmail.com
حمید رضا
متین فر
دانشیار گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران.
matinfar44@gmail.com
حسینعلی
بهرامی
دانشیار گروه علوم و مهندسی خاک دانشگاه تربیت مدرس
bahramih@modares.ac.ir
10.22055/agen.2020.33820.1569
پژوهش حاضر به منظور تعیین شاخص کیفیت خاک در بخشی از اراضی جنوب غربی استان خوزستان انجام شد. در این پژوهش به روش سیستماتیک 180 نمونه خاک انتخاب و در هر نمونه 22 پارامتر تعیین گردید. با بهرهگیری از روش آماری تجزیه مولفههای اصلی (PCA )، از بین تمام ویژگیهای موثر بر کیفیت خاک (TDS )، پنج ویژگی ECe، غلظت سدیم، کلر، سولفات و SAR، به عنوان مهمترین ویژگیهای موثر بر کیفیت خاک (MDS ) تعیین شدند. برای تعیین کیفیت خاک از دو مدل شاخص تجمعی کیفیت خاک (IQI ) و شاخص کیفیت خاک نمرو (NQI )، در دو مجموعه MDS و TDS، استفاده شد. نتایج نشان داد که بطورکلی اراضی منطقه از نظر شاخصهای کیفیت خاک و روشهای ارزیابی تناسب اراضی، در سطوح مختلفی قرار داشتند، بطوریکه اراضی کشت و صنعت حداکثر کیفیت و اراضی بایر حداقل کیفیت را نشان دادند. ضریب کاپا محاسبه شده بین شاخص کیفیت خاک تجمعی (IQITDS) و روشهای ریشه دوم و حداکثر محدودیت به ترتیب 83/0 و 37/0 میباشد. که بیانگر سطح بالا و متوسطی از هماهنگی بین دادههای بدست آمده از روشهای مختلف مورد آزمون میباشد. بین نتایج بدست آمده از IQITDS و IQIMDS (43/88 % R2=) و همچنین بین NQITDS و NQIMDS (59/80 % R2=) همبستگی معنیداری وجود دارد. این امر نشان میدهد که بخوبی میتوان از مجموعه MDS تهیه شده به نمایندگی از مجموعه TDS استفاده کرد. بنابراین به منظور کاهش زمان و هزینه اجرای طرحهای مشابه میتوان بجای TDS از MDS استفاده کرد
: شاخص تجمعی کیفیت خاک,شاخص کیفیت خاک نمرو,مولفه اصلی,حداکثر محدودیت,تناسب اراضی
https://agrieng.scu.ac.ir/article_16226.html
https://agrieng.scu.ac.ir/article_16226_c1419c1b1b292b361818b450909a884c.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
مهندسی زراعی
2588-526X
2588-5944
43
3
2020
11
21
بهینه سازی فرآیند برداشت و جدا سازی ریزجلبک به روش انعقاد الکتریکی در چرخه تولید بیودیزل با استفاده از روش سطح پاسخ
425
440
FA
حیدر
محمدقاسم نژاد ملکی
استادیار گروه مکانیزاسیون و مهندسی بیوسیستم، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران
heydar.ghasemnejad@gmail.com
مرتضی
الماسی
استاد گروه مکانیزاسیون و مهندسی بیوسیستم، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
morteza.almassi@gmail.com
نیما
نصیریان
استادیار گروه مکانیزاسیون و مهندسی بیوسیستم، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران
nima.nasirian@gmail.com
10.22055/agen.2020.34200.1573
یکی از گلوگاه های موجود در فرآیند تولید انبوه زیست توده ریزجلبک در چرخه تولید بیودیزل، نبود روش مناسب برای برداشت و جداسازی زیست توده از محیط کشت است. یکی از مکانیزم های جایگزین برای برداشت ریزجلبک از محیط کشت، استفاده از روش انعقاد الکتریکی است. در این تحقیق به منظور بررسی کارایی و یافتن پارامترهای بهینه فرآیند انعقاد الکتریکی در برداشت و جدا سازی ریزجلبک دونالیلا سالینا، اثرات پنج متغیر کنترلی (مستقل) شامل: جنس الکترود در دو سطح آلومینیوم و آهن، شدت جریان، مدت زمان انعقاد، فاصله الکترود ، سرعت هم زنی، بر روی بازده جداسازی به عنوان متغیر واکنشی (وابسته)، آزمایش هایی بر اساس روش سطح پاسخ چند عاملی با عامل های ترکیبی کمی و کیفی طراحی و انجام شد. نتایج نشان داد که اثر خطی متغیر های کنترلی مورد مطالعه روی بازده جدا سازی بسیار معنی دار است. بطوریکه با افزایش متغیر های شدت جریان الکتریکی و مدت زمان انعقاد و یا کاهش فاصله الکترودها بازده جداسازی به طور معنی دار (01/0>p) افزایش یافته است. همچنین با افزایش دور هم زن میزان بازده جدا سازی با یک شیب تند افزایش و سپس با یک شیب ملایم کاهش یافته است. نتایج نشان داد که الکترودها ی آلومینیوم در جداسازی ریزجلبک از محیط کشت نسبت به الکترود های آهنی کاراتر است. حداکثر بازده جدا سازی با 98 درصد با الکترود آلومینیوم و با اعمال شدت جریان 999 میلیآمپر، فاصله الکترود ها 39/1سانتیمتر، طول مدت انعقاد 20 دقیقه، سرعت همزن 222 دور در دقیقه، حاصل گردید.
برداشت زیست توده,انعقاد الکتریکی,بازده جداسازی,ریزجلبک
https://agrieng.scu.ac.ir/article_16225.html
https://agrieng.scu.ac.ir/article_16225_88fb296f2c6428c775f715940fa66dd9.pdf