دانشگاه شهید چمران اهواز
مهندسی زراعی
2588-526X
2588-5944
36
2
2014
02
20
تاثیر روشهای خاکورزی، کوددهی و کنترل علفهای هرز بر عملکرد ذرت دانهای در شمال استان خوزستان
1
16
FA
محمود
قاسمی نژاد رائینی
دانشجوی دکتری مکانیزاسیون کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز و عضو هیات علمی دانشگاه کشاورزی رامین خوزستان
محمد جواد
شیخ داودی
دانشیار گروه مهندسی ماشینهای کشاورزی و مکانیزاسیون، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز
javad59@yahoo.com
مرتضی
الماسی
استاد گروه مهندسی ماشینهای کشاورزی و مکانیزاسیون، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز
morteza.almassi@gmail.com
هوشنگ
بهرامی
دانشیار گروه مهندسی ماشینهای کشاورزی و مکانیزاسیون، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز
hojat.javi@gmail.com
اسکندر
زند
ﻋﻀﻮ ﻫﯿﺎت ﻋﻠﻤﯽ ﺑﺨﺶ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﻋﻠﻒﻫﺎی ﻫﺮز، ﻣﻮﺳﺴﻪ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﮔﯿﺎهﭘﺰﺷﮑﯽ ﮐﺸﻮر
خلیل
عالمی سعید
استادیار گروه زراعت ، دانشکده کشاورزی، دانشگاه کشاورزی رامین خوزستان
به منظور بررسی تاثیر روشهای خاکورزی، کوددهی و کنترل علف هرز (پس ازکاشت) بر رشد و عملکرد ذرت دانهای در خوزستان، آزمایش مزرعه ای به صورت اسپلیت بلوک در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در4 تکرار طی سالهای 1388 و 1389 انجام شد.سه روش خاکورزی شامل ماخار + خاکورزیمرسوم (گاوآهن + دیسک + ماله)، ماخار+ کم خاکورزی (دیسک زدن) و خشکه کاری + کم خاکورزی درکرتهای طولی اجرا گردید. در کرتهای عمودی دو روش کوددهی (پخش کود و کودکاری) به عنوان عامل اصلی روشهای کنترل علفهای هرز(یکبار کولتیواتور در مرحله چهار برگی (20 سانتیمتری ذرت)، دوبارکولتیوار در مراحل 4 و7برگی ( 40سانتیمتریذرت)، مصرف 2 لیترعلفکش نیکوسولفورون] کروز[ درزمان4-3برگی ذرت ،شاهد بدون علف هرز(وجین دستی) و شاهد با علفهرز(بدون هیچ کنترل)به عنوان عامل فرعی به صورت کرتهای دو بار خرد شده اجرا شد. جمعیت و وزن خشک بیوماس علفهای هرز بطور معنی دار (05/0<em>p</em><) تحت تاثیر آبیاری پیش ازخاکورزی (ماخار) قرارگرفت. ماخار سبب کاهش جمعیت و وزن علفهای هرز به میزان 40 و 30 درصد درهفته پنجم گردید. تاثیر دو بار کولتیواتور و کنترل شیمیایی بر میانگین عملکرد دانه وبیولوژیک در تمامی روشهای خاکورزی از لحاظ آماری یکسان بود.میانگین عملکرد و عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در ردیف و تعداد ردیف دربلال در روش کودکاری به طورمعنیداری (01/0<em>p</em><) بیشتر از روش پخش بود. بیشترین عملکرد دانه در تیمارماخار+ کم خاک ورزی 9003 کیلو گرم در هکتار بهدست آمد. تیمار دو بار کولتیواتور نسبت به کنترل شیمیایی به طور معنی داری جمعیت و وزن علفهای هرز را کاهش داد. درتمامی روشها که توزیع کود آن ها بصورت پخش بود تیمارکنترل شیمیایی از لحاظ آماری عملکرد بالاتری (16 %) داشت؛ ولی در روش کودکاری بین تیمارکنترل شیمیایی و دو بار کولتیواتور اختلاف معنیداری مشاهده نشد. براساس نتایج بهدست آمده به نظر میرسد درمزارع ذرت فاقد پیچک که توزیع کود به صورت پخش انجام میشود،کنترل علفهای هرزبه صورت شیمیایی به دلیل بیشتر بودن عملکرد (15%) موثرتر است؛ همچنین درصورت توزیع کودبه صورت کود کاری روش کنترل علف هرز با دوبارکولتیواتور توصیه میگردد. در ترکیب تمامی تیمارها بیشترین عملکرد دانه (9183 کیلو گرم در هکتار) از ترکیب ماخار+ کم خاکورزی +کود کاری + دوبار کولتیواتور به دست آمد.
ذرت,مدیریت علف هرز,روشهای خاکورزی,روشهای کود دهی
https://agrieng.scu.ac.ir/article_10475.html
https://agrieng.scu.ac.ir/article_10475_4f04c3bb645c1b443d33717cf7b3ef13.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
مهندسی زراعی
2588-526X
2588-5944
36
2
2014
02
20
مقاومت به نفوذ و میکرومورفولوژی پوستههای بیولوژیکی حاصل از کاربرد همزمان دو جنس سیانوباکتر
17
35
FA
عاطفه
اسمعیلی دستجردی پور
دانشجوی کارشناسی ارشد خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان
محمد هادی
فرپور
0000-0003-3720-5803
دانشیار بخش خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان
farpoor@uk.ac.ir
مهدی
سرچشمه پور
استادیار بخش خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان
msarcheshmeh@uk.ac.ir
سیانوباکترها به دلیل توانایی تشکیل پوستههای بیولوژیکی در خاکهای شنی مناطق بیابانی، به عنوان اجزای اصلی این پوستهها مورد توجه هستند. این تحقیق با هدف بررسی تشکیل این پوستهها تحت سه تیمار سیانوباکتر (نوستوک (N)، فورمیدیوم (Ph)و ترکیب دو جنس)، دو سطح پلیمرسوپر جاذب [شاهد (S0) و 3/0 گرم پلیمر در 250 گرم خاک(S1)] و دو سطح رطوبت [ظرفیت زراعی(M1) و 80 درصد ظرفیت زراعی(M2)] در سه بخش مجزا انجام شد. در بخش اول ضخامت پوستهها، افزایش در میزان کربن آلی خاک و مقاومت به نفوذ با گذشت زمان لازم جهت پوشیده شدن سطح خاک با پوستهها (60 روز) بررسی گردید. در بخش دوم با مشخص شدن تیمارهای بهینه رطوبتی و پلیمر، تاثیر زمان (15، 30، 45 و 60 روز) بر ضخامت پوستهها و در بخش سوم مطالعات میکرومورفولوژیکی صورت گرفت. نتایج نشان داد که ترکیب دو جنس در سطح رطوبت ظرفیت زراعیهمراه با سوپرجاذب با 83/6 میلیمتر ضخامت و مقاومت به نفوذ 27/0 مگاپاسکال، ضخیمترین و مقاومترین پوستهها را تشکیل داد. ترکیب دو جنس همراه با سوپرجاذب با 89/1 درصد و رطوبت ظرفیت زراعیبا 66/1 درصد کربن آلی بیشترین افزایش در کربن آلی خاک را ایجاد کردند. همچنین ترکیب دو جنس در 60 روز با 8/6 میلیمتر ضخیمترین پوسته را تشکیل داد. بررسی مقاطع نازک کاهش در اندازه خلل و فرج درشت در خاکهای تلقیح شده را در مقایسه با نمونه شاهد نشان داد. این کاهش در اندازه منافذ در ترکیب دو جنس در مقایسه با هر یک از دو جنس به تنهایی، بیشتر بود.
پوسته بیولوژیک,نوستوک,فورمیدیوم,مقاومت به نفوذ,میکرومورفولوژی
https://agrieng.scu.ac.ir/article_10476.html
https://agrieng.scu.ac.ir/article_10476_93503e8aae4e3aff43f15913054148e9.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
مهندسی زراعی
2588-526X
2588-5944
36
2
2014
02
20
پیشبینی محتوای رطوبتی خشک شدن لایه نازک آویشن باغی (Thymus vulgaris L.) به کمک سامانه استنتاج تطبیقی عصبی – فازی(ANFIS)
37
48
FA
امین
نصیری
دانشجوی دکتری مهندسی مکانیک ماشین¬های کشاورزی، دانشکده مهندسی و فناوری، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
aminnassiri@ut.ac.ir
حسین
مبلی
استاد گروه مهندسی ماشین¬های کشاورزی، دانشکده مهندسی و فناوری، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران
شاهین
رفیعی
استاد گروه مهندسی ماشین¬های کشاورزی، دانشکده مهندسی و فناوری، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران
shahinrafiee@ut.ac.ir
کرامت اله
رضایی
دانشیار گروه مهندسی ماشین¬های کشاورزی، دانشکده مهندسی و فناوری، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران
<span lang="FA">آویشن از گیاهان دارویی مهم است که از گذشته دور مورد استفاده قرار میگرفت. این گیاه</span><span lang="FA">دارای</span><span lang="FA">خواص</span><span lang="FA">متعددی</span><span lang="FA">در</span><span lang="FA">درمان</span><span lang="FA">بیماریها به خصوص بیماریهای عفونی میباشد. از</span><span lang="FA">آویشن</span><span lang="FA">و</span><span lang="FA">ترکیبات</span><span lang="FA">موجود</span><span lang="FA">در</span><span lang="FA">آن</span><span lang="FA">در</span><span lang="FA">صنایع مختلف</span><span lang="FA">غذایی، آرایشی و بهداشتی</span><span lang="FA">استفاده</span><span lang="FA">فراوانی</span><span lang="FA">به</span><span lang="FA">عمل</span><span lang="FA">میآید. آویشن باغیاز گونههای مهم گیاه آویشن میباشد. فرآیند خشک کردن بهمنظور حفظ کمیت و کیفیت اسانس استحصالی از گیاه نقش فوقالعادهای در فرآوری گیاهان دارویی دارد و از</span><span lang="FA">جنبههای</span><span lang="FA">مهم فناوری</span><span lang="FA">خشککردن</span><span lang="FA">با هدف انتخاب مناسبترین</span><span lang="FA">روش</span><span lang="FA">خشککردن،</span><span lang="FA">مدلسازی این فرآیند میباشد؛ لذا در این تحقیق، رفتار خشکشدن لایه نازک آویشن باغی در </span><span lang="FA">خشککن لایه نازک</span><span lang="FA"> تحقیقاتی به کمک سامانه استنتاج تطبیقی عصبی </span><span lang="FA">–</span><span lang="FA"> فازی (</span><span lang="FA">انفیس</span><span lang="FA">) مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشها در سه سطح دمایی </span><span lang="FA">40</span><span lang="FA">، </span><span lang="FA">50</span><span lang="FA"> و </span><span lang="FA">60 </span><span lang="FA">درجه سلسیوس و سه سطح سرعت </span><span lang="FA">1</span><span lang="FA">، </span><span lang="FA">5/1</span><span lang="FA"> و </span><span lang="FA">2</span><span lang="FA"> متر بر ثانیه انجام گرفت. از چهار مدل انفیس برای شبیهسازی سینتیک خشک شدن لایه نازک آویشن باغی استفاده گردید. برای ایجاد </span><span lang="FA">ساختار سامانه استنتاج فازی</span><span lang="FA"> از دو روش دستهبندی شبکهای و دستهبندی کاهشی استفاده شد. برای تعیین بهترین مدل از دو معیار ضریب تعیین و ریشه متوسط خطای دادهها استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که </span><span lang="FA">مدل </span><span lang="FA">انفیس</span><span lang="FA"> میتواند دادههای آزمایشگاهی را به خوبی پیشبینی کند.</span><span lang="FA"> همچنین تکنیک دستهبندی کاهشی در مقایسه با روش دستهبندی شبکهای، روشی مناسب برای ایجاد </span><span lang="FA">ساختار سامانه استنتاج فازی</span><span lang="FA">در فرآیند پیشبینی نسبت رطوبت در مبحث خشکشدن لایه نازک آویشن باغی میباشد.</span>
آویشن باغی,خشک شدن,انفیس,دستهبندی شبکهای,دستهبندی کاهشی
https://agrieng.scu.ac.ir/article_10477.html
https://agrieng.scu.ac.ir/article_10477_9f708cd563afdb027b32de906fb0dc50.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
مهندسی زراعی
2588-526X
2588-5944
36
2
2014
02
20
تحلیل رگرسیونی و ارایه مدل نرخ خرابی و عوامل مؤثر بر آن در تراکتورهای برخی شهرهای استان خوزستان
49
58
FA
فاطمه
افشارنیا
0000-0002-8555-2773
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی مکانیزاسیون کشاورزی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
afsharniaf@yahoo.com
محمد امین
آسودار
دانشیار گروه مهندسی ماشین¬های کشاورزی و مکانیزاسیون، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
عباس
عبدشاهی
استادیار گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین خوزستان
عملکرد مؤثر یک سیستم به برنامهریزی قابل قبول فعالیتهای سرویس و تعمیرات آن سیستم وابسته است. برنامهریزی مدیریتی مؤثر به تخمین دقیق پارامترهای سیستم نگهداری مربوط میشود. برای بررسی نرخ خرابی تراکتورها در استان خوزستان مطالعهای از طریق پرسشنامه و مصاحبه مستقیم با تعداد 300 کاربر تراکتور در چهار منطقه از استان روی چهار مدل تراکتور انجام گرفت و متغیرهای سابقه رانندگی، سطح تحصیلات، وضعیت گواهینامه، گذراندن دورههای آموزشی کار با تراکتور، محل کار (منطقه و شهر)، نوع سرویس و نگهداری، شرایط نگهداری، فاصله تا اولین تعمیرگاه، فاصله محل پارکینگ تراکتور تا محل کار، سن دستگاه، ساعات استفاده سالیانه از آن و تعداد خرابی هر دستگاه تراکتور در نظر گرفته شدند. تحلیل رگرسیون که با برآورد تابع نمایی صورت گرفت، نشان داد که تنها متغیرهای سن تراکتور، ساعات استفاده سالانه و نوع سرویس و نگهداری بر نرخ خرابی هر چهار مدل تراکتور مؤثرند و به ازای یک درصد افزایش در سن تراکتور و ساعات استفاده سالیانه، نرخ خرابی به ترتیب به میزان 6/0 و 24/0 درصد افزایش مییابد؛ همچنین، نرخ خرابی تراکتورهای مسیفرگوسن 285، مسیفرگوسن 399 و یونیورسال، نسبت به تراکتور جاندیر 3140 به ترتیب به میزان 383/0، 453/0 و 143/0 درصد بالاتر بود. علاوه براین، تراکتورهایی که سرویس و نگهداری منظمی داشتند نسبت به آنهایی که تحت سرویس و نگهداری نامنظم بودند، 252/0 درصد خرابی کمتری داشتند.
مدل رگرسیونی,عوامل مؤثر,نرخ خرابی,تراکتور,خوزستان
https://agrieng.scu.ac.ir/article_10478.html
https://agrieng.scu.ac.ir/article_10478_01d4b9d412087acb92ed5da4d8f56adb.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
مهندسی زراعی
2588-526X
2588-5944
36
2
2014
02
20
پیش بینی عمر اقتصادی تراکتور دو چرخ محرک با استفاده از مدل هزینه تجمعی و مقایسه آن با مدل کمینه سازی هزینه ها
59
68
FA
عباس
روحانی
0000-0002-4494-7058
استادیار گروه مهندسی مکانیک ماشین های کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد
arohani@um.ac.ir
حسن
مسعودی
0000-0002-4438-9738
استادیار گروه مهندسی مکانیک ماشین های کشاورزی و مکانیزاسیون دانشگاه شهید چمران اهواز
hmasoudi@scu.ac.ir
جایگزینی تراکتورها کار بسیار مشکلی است. اغلب مدیران مزرعه نیاز به اتخاذ چنین تصمیم اقتصادی در مورد ماشین های خود دارند. هزینه های تعمیرونگهداری می تواند اثرات معنی داری بر چنین تصمیم های اقتصادی و پیش بینی ها داشته باشند. هدف از این تحقیق تعیین مدل رگرسیونی است که بتواند عمر اقتصادی را تعیین کند. این مطالعه با استفاده از داده های واقعی 60 تراکتور دو چرخ محرک از کشت و صنعت آستان قدس رضوی در طول سال های 1367 تا 1384 انجام شد. مدل توانی به عنوان بهترین مدل جهت پیش بینی هزینه های تعمیر و نگهداری انتخاب گردید. براساس مدل توانی، مدل هزینه تجمعی(CCM) برای پیش بینی عمر اقتصادی تراکتورها استفاده شد. بر اساس مدل هزینه تجمعی 29025 ساعت به عنوان عمر اقتصادی تراکتور مورد مطالعه به دست آمد، در حالیکه بر اساس مدل کمینه سازی هزینه ها(CMM) این پارامتر برابر 27773 ساعت بود.
تراکتور,عمر اقتصادی,مدل هزینه تجمعی,مدل کمینه سازی هزینه ها
https://agrieng.scu.ac.ir/article_10479.html
https://agrieng.scu.ac.ir/article_10479_0a2a42d6630a2fbab5d3ce6ae6bdf0fd.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
مهندسی زراعی
2588-526X
2588-5944
36
2
2014
02
20
بررسی تغییرات مکانی مس و منگنز قابل جذب در خاکهای مزارع گندم شمال استان خوزستان
69
80
FA
ساجده
سعدی نژاد
دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات خوزستان
saadinejad@yahoo.com
علیرضا
جعفرنژادی
عضو هیئت علمی بخش خاک و آب مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان
علی
غلامی
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات خوزستان
ali.gholami54@gmail.com
عبدالامیر
معزی
دانشیار گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز
abdalamir.moezzi@gmail.com
یکی از اصول اولیه تولید پایدار، ارتقاء کیفی خاک از نظر حاصلخیزی و برگرداندن مجدد عناصر غذایی جذب شده بهوسیلهی گیاهان، به خاک است. این پژوهش بهمنظور بررسی تغییرات مکانی عناصر مس و منگنز در خاک مزارع گندم در مساحتی حدود 100 هزار هکتار در مناطق شمالی استان خوزستان اجرا گردید. بر این اساس، تعداد 95 نمونه خاک بر اساس سطح زیر کشت گندم در مناطق مورد مطالعه تهیه و برای اندازهگیری ویژگیهای مورد مطالعه به آزمایشگاه منتقل شد. آمارههای توصیفی با استفاده از نرم افزار SPSS14و توزیع مکانی و میانیابی با استفاده از تکنیک کریجینگ و نرم افزار GS+ انجام گردید.نتایج نشان داد که میزان عنصر ریز مغذی منگنز در خاک مزارع مورد مطالعه، دارای میانگین 75/ 6 میلیگرم در کیلوگرم بود. براین اساس، میزان منگنز در بیش از 75 درصد خاکهای مورد مطالعه کمتر از حد مجاز (8 میلی گرم در کیلوگرم) تعیین شد. میانگین غلظت عنصر مس در خاک مزارع مورد مطالعه 35/1 میلیگرم در کیلوگرم تعیین شد و 90 درصد خاکها از این نظر در حد مطلوب بودند. نتایج نشانداد همبستگیمعنیداری درمناطق موردمطالعهبینمقدارمس خاکبافسفر خاک (*79/0=r)، رس (*78/0=r) و شوری (*77/0=r) و بین مقدار منگنز خاک با اسیدیته(*83/0=r) وجود دارد. در فرایند تجزیه ساختاری،بهترین مدل برای هرخصوصیت بر مبنای مقادیر آمارههای دقت (MBE وMAE ) و تکنیک ارزیابی تقاطعی مدل کروی، بود. نقشههای حاصل نشان دادند، بیشترین میزان منگنز خاک در شمال شرق و بیشترین غلظت مس خاک در غرب منطقه مورد مطالعه میباشد. این موضوع باعث افزایش شناخت بیشتر از وضعیت پراکنش عناصر منطقه میگردد. بر این اساس، در آن بخش از مزارع مورد مطالعه که میزان منگنز و مس آنها کمتر از حد بحرانی بود، مصرف کود سولفات منگنز و مس بر اساس توصیههای آزمون خاک جهت پایدار نمودن حاصلخیزی خاک و تغذیه بهینه گیاه قابل توصیه است؛ بنابراین، مصرف نهادههای کودی باید با دقت بیشتری انجام شود و این موضوع افزایش عملکرد و بهبود کیفیت محصولات را در پی خواهد داشت.
مس,منگنز,گندم,تغییرات مکانی,کریجینگ
https://agrieng.scu.ac.ir/article_10480.html
https://agrieng.scu.ac.ir/article_10480_04d15937ecf1d290c190d32a5e21ccf0.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
مهندسی زراعی
2588-526X
2588-5944
36
2
2014
02
20
بررسی تاثیر عوامل مختلف بر میزان چروکیدگی ورقههای نازک موز طی فرایند خشک کردن با استفاده از روش سطح پاسخ
81
92
FA
محمد علی
ابراهیمی
دانشجوی دکترای مکانیک ماشینهای کشاورزی و دانشجوی دکتری دانشگاه تربیت مدرس، گروه مهندسی مکانیک ماشین های کشاورزی، دانشکده مهندسی و فناوری دانشگاه تهران
ُسید سعید
محتسبی
0000-0002-4031-1095
استاد گروه مهندسی مکانیک ماشینهای کشاورزی، دانشگاه تهران
mohtaseb@ut.ac.ir
شاهین
رفیعی
استاد گروه مهندسی مکانیک ماشینهای کشاورزی، دانشگاه تهران
shahinrafiee@ut.ac.ir
امین
نصیری
دانشجوی دکترای گروه مهندسی مکانیک ماشینهای کشاورزی، دانشگاه تهران
aminnassiri@ut.ac.ir
ُسلیمان
حسین پور
دانش آموخته دکترای گروه مهندسی مکانیک ماشینهای کشاورزی، دانشگاه تهران
تحقیق پیش رو با هدف بررسی تاثیر عوامل مختلف بر میزان چروکیدگی ورقههای نازک موز طی فرایند خشک کردن با استفاده از روش سطح پاسخ انجام شده است. در این تحقیق ورقههای نازک موز با استفاده از یک خشککن آزمایشگاهی ساخته شده بر مبنای سامانه ماشین بینایی خشک شده و میزان چروک شدگی نمونه ها با استفاده از روش پردازش تصویر در نرم افزار متلب، طی فرایندخشک شدن، محاسبه شد. برای بررسی تأثیر زمان خشک کردن بر چروک شدگی ، ضخامت نمونه،درجهحرارت و سرعتجریانهوا در فرآیند خشک کردن به عنوان متغیرهای فرآیند و چروک شدگی به عنوان پاسخ فرآیند در نظر گرفته شد. در این تحقیق برای بررسی ارتباط بین پاسخ بهدست آمده و متغیرهای فرآیند و بهینهسازی ترکیب متغیرها از روش سطح پاسخ، طرح مرکب مرکزی (CCD) با چهار متغیر، استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل مرتبه دوم به علت داشتن RMSE پایین (033/0) و میزان ضریب تعیین مناسب (951/0)، برای توصیف داده هامناسب است. همچنین بررسی تاثیر عوامل مختلف نشان داد، زمان خشک شدن، دما، ضخامت نمونه و سرعت هوا به ترتیب بیشترین تاثیر را برروی میزان چروک شدگی ورقه های نازک موز داشتند.
پردازش تصویر,چروک شدگی,روش سطح پاسخ,طرح مرکب مرکزی,MATLAB
https://agrieng.scu.ac.ir/article_10481.html
https://agrieng.scu.ac.ir/article_10481_74940575136a12bae96ac35fe81d538a.pdf
دانشگاه شهید چمران اهواز
مهندسی زراعی
2588-526X
2588-5944
36
2
2014
02
20
تعیین مقاومت برشی، مقاومت کششی، انرژی برش و کندن گلبرگ و کاسبرگ گل محمدی
93
104
FA
نگین
سهرابی
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه مکانیک ماشینهای کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی کرمانشاه
snegin.sohrabi@gmail.com
حکمت
ربانی
استادیار گروه مکانیک ماشین¬های کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی کرمانشاه
رشید
غلامی
کارشناس ارشد گروه مکانیک ماشین¬های کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی کرمانشاه
rashidgholami@gmail.com
آگاهی از خواص و رفتار مکانیکی گلها یکی از فاکتورهای مهم در طراحی دستگاههای برداشت و پس از برداشت میباشد. در این تحقیق از طرح کاملاً تصادفی با آزمایش فاکتوریل برای بررسی تأثیر سرعت برش، قطر گل، حالت تیغه و زاویه برش بر روی مدول الاستیسیته، مقاومت برشی و انرژی برشی در واحد سطح ساقه و نیز تأثیر سرعت کندن و قطرگل (به عنوان فاکتوری از میزان بازشدگی گل) بر مقدار مقاومت کششی و انرژی مصرفی برای کندن گلبرگ و کاسبرگ گل محمدی استفاده شد. با افزایش زاویه برش از صفر به 25 و 45 درجه مشاهده گردید که مقدار مقاومت برشی کاهش یافت؛ اما این کاهش از لحاظ آماری معنیدار نبود. مقدار انرژی مصرفی در واحد سطح ساقه و مدول الاستیسیتهبا افزایش زاویه برش کاهش پیدا کرد که این کاهش در سطح 5% معنیدار شد.با افزایش سرعت برش مقدار مقاومت برشی و مدول الاستیسیتهکاهش یافت که این کاهش برای تغییر سرعت از 150 به 250 میلیمتر بر دقیقه معنیدار نبود و برای 350 میلیمتر بر دقیقه در سطح 5% معنیدار شد. با افزایش سرعت برش انرژی مصرفیدر واحد سطح ساقه کاهش یافت. با افزایش قطر گل، مقادیر صفات مورد بررسی کاهش پیدا کرد. سرعت کندن و قطر گل بر روی مقادیر مقاومت کششی و انرژی مصرفی در واحد سطح ساقه برای هر دو حالت کندن گلهای محمدی از قسمتهای گلبرگ و کاسبرگ معنیدار نبود.
گل محمدی,خواص مکانیکی,انرژی برش,مقاومت برشی,انرژی کندن
https://agrieng.scu.ac.ir/article_10482.html
https://agrieng.scu.ac.ir/article_10482_46b2a600e0213a0a6f835314c34b76d9.pdf