فرزانه بنده الهی؛ عیسی اسفندیارپور بروجنی؛ علیرضا کریمی؛ محمد هادی فرپور؛ زهره مصلح؛ مرتضی فتاحی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، مطالعه خصوصیات فیزیکی و شیمیایی، کانیشناسی رس و میکرومورفولوژی خاکهای موجود در ژئوفرمهای گوناگون منطقه داوران رفسنجان بود. هفت ژئوفرم غالب شامل پدیمنت، حدواسط مخروطافکنه و پهنه رسی کشتشده، مخروطافکنه، سنگفرش بیابانی، حدواسط پدیمنت و پهنه شنی، زهکش فعال و حدواسط مخروطافکنه و پهنه رسی کشتنشده انتخاب ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، مطالعه خصوصیات فیزیکی و شیمیایی، کانیشناسی رس و میکرومورفولوژی خاکهای موجود در ژئوفرمهای گوناگون منطقه داوران رفسنجان بود. هفت ژئوفرم غالب شامل پدیمنت، حدواسط مخروطافکنه و پهنه رسی کشتشده، مخروطافکنه، سنگفرش بیابانی، حدواسط پدیمنت و پهنه شنی، زهکش فعال و حدواسط مخروطافکنه و پهنه رسی کشتنشده انتخاب شدند. پس از انتخاب یک خاکرخ شاهد در هر کدام از این ژئوفرمها، از افقهای ژنتیکی آنها نمونهبرداری شد. بهعلاوه، تعدادی نمونه دستنخورده بهمنظور مطالعات میکرومورفولوژی از برخی افقها تهیه شد. مطالعات کانیشناسی رس به روش پراش پرتو ایکس و مطالعات میکرومورفولوژی با استفاده از میکروسکوپ پولاریزان انجام گرفت. نتایج نشان داد که تجمع گچ و کربناتها بهعنوان فرایندهای غالب منطقه میباشند که شرایط تشکیل افقهای ژیپسیک و کلسیک را فراهم آوردهاند. این موضوع باعث قرارگیری خاکرخهای مزبور در زیرردههای ژیپسیدز و کلسیدز بر مبنای سامانه ردهبندی آمریکایی (2014) و گروههای مرجع ژیپسیسولز و کلسیسولز براساس سامانه طبقهبندی جهانی (2015) شده است. نتایج کانیشناسی رس نشان داد که کانیهای غالب در منطقه شامل کلریت، ایلیت، کائولینیت و اسمکتیت میباشند که عمدتاً منشأ موروثی دارند. نتایج میکرومورفولوژی نشانگر حضور گچ بهصورت کرمیشکل، عدسیشکل، صفحات در هم قفلشده و نیمه شکلدار بود. همچنین، نادولهای کلسیت و سنگ آهک در خاکها مشاهده شدند. بهطور کلی، ارزیابی روابط ژنتیکی موجود بین خاکها و اشکال اراضی منطقه و نیز حضور توأمان رسوبات بادرفتی و آبرفتی در آن، حاکی از نقش عوامل خاکساز اقلیم و ماده مادری در تغییر و تحول خاکهای منطقه داوران بود.
کانیهای رسی و میکرومورفوۀوژی
معصومه پورمعصومی پرشکوه؛ فرهاد خرمالی؛ شمس اله ایوبی؛ فرشاد کیانی؛ مارتین کهل؛ ایوا لهندورف
چکیده
به منظور بررسی درجه تکامل خاکهای جنگلی مدرن تشکیل شده بر روی لس، 6 خاکرخ واقع در یک گرادیان بارندگی در شمال ایران (استانهای گلستان و مازندران) انتخاب گردید و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی، میکرومورفولوژی و برخی شاخصهای رنگ آنها مورد بررسی قرار گرفت. خاکهای مورد مطالعه در ردههای آلفیسول و مالیسول طبقهبندی شدند. ...
بیشتر
به منظور بررسی درجه تکامل خاکهای جنگلی مدرن تشکیل شده بر روی لس، 6 خاکرخ واقع در یک گرادیان بارندگی در شمال ایران (استانهای گلستان و مازندران) انتخاب گردید و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی، میکرومورفولوژی و برخی شاخصهای رنگ آنها مورد بررسی قرار گرفت. خاکهای مورد مطالعه در ردههای آلفیسول و مالیسول طبقهبندی شدند. نتایج نشان داد که دو فرایند مهم در تشکیل و تکامل خاکهای این مناطق، آبشویی آهک و متعاقب آن تجمع رس میباشد. همچنین مطالعات میکرومورفولوژی نشان داد که رابطه مثبتی بین گرادیان تغییرات اقلیمی (افزایش بارندگی) و شاخص میکرومورفولوژیکی تکامل خاک (MISECA) وجود دارد. بیفابریک غالب خاکها بدلیل آبشویی آهک در افقهای آرجیلیک، لکهای و در افقهای کلسیک، کریستالیتیک میباشد. در منطقه توشن تشکیل و حفظ پوششهای ضخیم و قرمز رنگ رس به غالببودن ورمیکولیت در این خاکرخ نسبت داده شد. رابطه همبستگی بین سه شاخص رنگ هارست، تورنت و الکساندر با انواع شکلهای آهن، نشان داد که شاخص تورنت و الکساندر برای منطقه مورد مطالعه، بهتر از شاخص هارست عمل نموده است .بهعلاوه شاخص میکرومورفولوژیکی تکامل خاک بیشترین همبستگی را با شاخص تورنت نشان داد.
کانیهای رسی و میکرومورفوۀوژی
معصومه نجفی نیا؛ فرهاد خرمالی؛ فرشاد کیانی؛ مجتبی بارانی مطلق
چکیده
وجود تناوبی از خاکهای قدیمی در رسوبات لسی شمال ایران، اشاره به دوران سرد و خشک در زمان رسوبگذاری لس و دوران گرم و مرطوب در زمان تشکیل خاکهای قدیمی دارد. از این رو، این پژوهش با هدف پژوهش میکرومورفولوژیک خاکهای لسی اوایل پلیستوسن و مقایسه آن با لسهای مدرن در مناطق آقبند، یلیبدراق و قرهآغاچ استان گلستان انجام شد. پس ...
بیشتر
وجود تناوبی از خاکهای قدیمی در رسوبات لسی شمال ایران، اشاره به دوران سرد و خشک در زمان رسوبگذاری لس و دوران گرم و مرطوب در زمان تشکیل خاکهای قدیمی دارد. از این رو، این پژوهش با هدف پژوهش میکرومورفولوژیک خاکهای لسی اوایل پلیستوسن و مقایسه آن با لسهای مدرن در مناطق آقبند، یلیبدراق و قرهآغاچ استان گلستان انجام شد. پس از مشاهدات مقدماتی و صحرایی و تعیین افقها برای هر خاکرخ در منطقه، از هر یک از افقها به مقدار کافی، نمونه خاک برای انجام آزمایشهای فیزیکوشیمیایی و همچنین نمونه دست نخورده، بهمنظور پژوهش مقاطع نازک خاک جمعآوری شد. یکی از روشهای مهم برای شناسایی و تفسیر لسهای مدرن و خاکهای قدیمی در راستای مطالعات اقلیم شناسی گذشته، بررسی میکرومورفولوژیکی خاک است. نتایج بهدست آمده از مقاطع نازک خاکهای پالئوسول و مدرن نشان میدهد که زمان و تغییرات آب و هوا، باعث تغییر در ویژگیهای میکرومورفولوژی خاک (مانند نوع و تعداد حفرات، ریزساختمان خاک، بیفابریک و پدوفیچر و ...) میشود. مشاهدههای میکرومورفولوژیکی، شواهد مختلفی از وقوع فرآیندهای پدوژنیک را در این خاکها نشان داد. بی فابریک غالب خاکها بهدلیل آبشویی آهک در افقهای آرجیلیک، لکهای و در افقهای کلسیک، بلورین میباشد. از مهمترین شاخصهای خاکسازی، وجود پوششهای رسی دور حفرات در برخی از افقهای خاکهای قدیمی است که شواهدی از شرایط اقلیمی مرطوبتر برای آبشویی و انتقال رس است. تشکیل لس و خاکهای قدیمی مورد پژوهش احتمالاً به ترتیب مربوط به دورههای یخچالی و بین یخچالی با شرایط اقلیمی متفاوت بوده است.
پیدایش و طبقه بندی خاکها
مریم محمدزاده محمدآباد؛ فرهاد خرمالی؛ فرشاد کیانی؛ محمد عجمی
چکیده
آنالیز تصویرروشی پیشرفته برای کمّی کردن خصوصیات خاک و افزایش دقت و صحت نتایج مطالعات میکرومورفولوژیکی است. در این پژوهش به منظور بررسی تأثیر نوع کاربری اراضی بر تخلخل و ریزساختمان افق سطحی خاکها، تعداد 9 خاکرخ در کاربریهای متفاوت جنگل طبیعی و مصنوعی، اراضی رها شده، باغ و زراعی حفر و تشریح گردید. سپس از هر افق یک نمونه ...
بیشتر
آنالیز تصویرروشی پیشرفته برای کمّی کردن خصوصیات خاک و افزایش دقت و صحت نتایج مطالعات میکرومورفولوژیکی است. در این پژوهش به منظور بررسی تأثیر نوع کاربری اراضی بر تخلخل و ریزساختمان افق سطحی خاکها، تعداد 9 خاکرخ در کاربریهای متفاوت جنگل طبیعی و مصنوعی، اراضی رها شده، باغ و زراعی حفر و تشریح گردید. سپس از هر افق یک نمونه جهت انجام تجزیههای فیزیکوشیمیایی و یک نمونه دستنخورده جهت مطالعات میکرومورفولوژی برداشته شد. پارامترهای فیزیکوشیمیایی مانند pH، بافت و کربن آلی اندازهگیری شد. پس از آمادهسازی مقاطع نازک خاک، مطالعات میکرومورفولوژی با میکروسکوپ پلاریزان و عکسبرداری از آنها صورت پذیرفت. درصد تخلخل کل خاک، قطر معادل و مساحت حفرات با استفاده از نرمافزار Image Tool محاسبه شد و دادههای به دست آمده مورد تجزیه آماری قرار گرفت. مشاهدات میکروسکوپی نشان داد در کاربریهای جنگل طبیعی و مصنوعی، ریزساختمان غالب خاک از نوع دانهای و مکعبی نسبتاً زاویهداراست ولی در کاربری زراعی عمدتاً از نوع تودهای و مکعبی زاویهدار میباشد. درصد حفرات کانال در کاربریهای جنگل طبیعی و مصنوعی بیشتر از سایر کاربریهاست. اکثر حفرات در کاربری زراعی به دلیل جنگلتراشی و تخریب ساختمان خاک، از نوع واگ و صفحهای میباشند. نتایج آنالیز تصویر نشان داد، با تغییر کاربری از جنگل به زراعی، درصد حفرات با قطر و مساحت زیاد، بهطور معنیداری کاهش پیدا کرده است. کاربریهای باغ و جنگل طبیعی بهترتیب با 97/46 و 80/46 درصد، بیشترین تخلخل و کاربریهای زراعی و رها شده بهترتیب با 79/30 و 50/33 درصد،کمترین تخلخل را دارند.
عاطفه اسمعیلی دستجردی پور؛ محمد هادی فرپور؛ مهدی سرچشمه پور
دوره 36، شماره 2 ، اسفند 1392، ، صفحه 17-35
چکیده
سیانوباکترها به دلیل توانایی تشکیل پوستههای بیولوژیکی در خاکهای شنی مناطق بیابانی، به عنوان اجزای اصلی این پوستهها مورد توجه هستند. این تحقیق با هدف بررسی تشکیل این پوستهها تحت سه تیمار سیانوباکتر (نوستوک (N)، فورمیدیوم (Ph)و ترکیب دو جنس)، دو سطح پلیمرسوپر جاذب [شاهد (S0) و 3/0 گرم پلیمر در 250 گرم خاک(S1)] و دو سطح رطوبت [ظرفیت ...
بیشتر
سیانوباکترها به دلیل توانایی تشکیل پوستههای بیولوژیکی در خاکهای شنی مناطق بیابانی، به عنوان اجزای اصلی این پوستهها مورد توجه هستند. این تحقیق با هدف بررسی تشکیل این پوستهها تحت سه تیمار سیانوباکتر (نوستوک (N)، فورمیدیوم (Ph)و ترکیب دو جنس)، دو سطح پلیمرسوپر جاذب [شاهد (S0) و 3/0 گرم پلیمر در 250 گرم خاک(S1)] و دو سطح رطوبت [ظرفیت زراعی(M1) و 80 درصد ظرفیت زراعی(M2)] در سه بخش مجزا انجام شد. در بخش اول ضخامت پوستهها، افزایش در میزان کربن آلی خاک و مقاومت به نفوذ با گذشت زمان لازم جهت پوشیده شدن سطح خاک با پوستهها (60 روز) بررسی گردید. در بخش دوم با مشخص شدن تیمارهای بهینه رطوبتی و پلیمر، تاثیر زمان (15، 30، 45 و 60 روز) بر ضخامت پوستهها و در بخش سوم مطالعات میکرومورفولوژیکی صورت گرفت. نتایج نشان داد که ترکیب دو جنس در سطح رطوبت ظرفیت زراعیهمراه با سوپرجاذب با 83/6 میلیمتر ضخامت و مقاومت به نفوذ 27/0 مگاپاسکال، ضخیمترین و مقاومترین پوستهها را تشکیل داد. ترکیب دو جنس همراه با سوپرجاذب با 89/1 درصد و رطوبت ظرفیت زراعیبا 66/1 درصد کربن آلی بیشترین افزایش در کربن آلی خاک را ایجاد کردند. همچنین ترکیب دو جنس در 60 روز با 8/6 میلیمتر ضخیمترین پوسته را تشکیل داد. بررسی مقاطع نازک کاهش در اندازه خلل و فرج درشت در خاکهای تلقیح شده را در مقایسه با نمونه شاهد نشان داد. این کاهش در اندازه منافذ در ترکیب دو جنس در مقایسه با هر یک از دو جنس به تنهایی، بیشتر بود.