تغذیه گیاه، حاصلخیزی خاک و کودها
علی امیری گلوردی؛ محمد علی بهمنیار؛ بهی جلیلی
چکیده
محققین در تلاش برای کاهش اثرات زیان بار مصرف کودهای شیمیایی و کاربرد هرچه بیشتر از منابع معدنی درخاک برای تأمین نیازهای غذایی گیاهان هستند. کاربرد اصلاح کنندههای طبیعی مانند زئولیت، پومیس و بنتونیت نقش مهمی در کاهش اتلاف عناصر غذایی و افزایش کارایی مصرف کودها دارد. بدین منظور این پژوهش با هدف تعیین اثر کاربرد زئولیت، پومیس و بنتونیت ...
بیشتر
محققین در تلاش برای کاهش اثرات زیان بار مصرف کودهای شیمیایی و کاربرد هرچه بیشتر از منابع معدنی درخاک برای تأمین نیازهای غذایی گیاهان هستند. کاربرد اصلاح کنندههای طبیعی مانند زئولیت، پومیس و بنتونیت نقش مهمی در کاهش اتلاف عناصر غذایی و افزایش کارایی مصرف کودها دارد. بدین منظور این پژوهش با هدف تعیین اثر کاربرد زئولیت، پومیس و بنتونیت بر عملکرد، اجزای عملکرد و غلظت عناصر غذایی ماکرو دانه و برگ گیاه سویا در دو خاک با بافت متفاوت انجام شد. این آزمایش به صورت اسپلیت پلات در سه تکرار و به صورت گلدانی در سال 1400 انجام شد. فاکتورهای اصلی شامل دو نوع بافت خاک (رسی سیلتی و لومی شنی) بوده و فاکتورهای فرعی در چهارده سطح شامل شاهد، تیمار کودشیمیایی PK طبق آزمون خاک، زئولیت، پومیس و بنتونیت هرکدام در دو سطح 5/0 و یک درصد بدون کود، زئولیت، پومیس و بنتونیت 5/0درصد به همراه 75 درصد کود PK، زئولیت، پومیس و بنتونیت یک درصد با 50 درصد کود PK درنظر گرفته شد. نتایج نشان داد اثر نوع بافت خاک، اثر تیمارهای اصلاحکننده و اثر متقابل نوع بافت خاک و تیمارهای اصلاحکننده بر عملکرد دانه در سطح احتمال یک درصد معنیدار گردید و بیشترین عملکرد دانه در خاک رس سیلتی و در تیمار زئولیت 5/0 درصد به همراه 75 درصد کود به میزان 02/67 گرم مشاهده شد. اثر تیمارهای اصلاحکننده بر تمامی صفات مورد مطالعه به غیر از پتاسیم برگ معنیدار شد. بیشترین وزن هزاردانه و تعداد غلاف در گلدان در تیمار زئولیت یک درصد و کمترین آنها در تیمار بنتونیت یک درصد به همراه 50 درصد کود مشاهده شد. بنتونیت یک درصد موجب افزایش 11 درصدی نیتروژن دانه نسبت به شاهد گردید. اثر متقابل نوع بافت خاک و تیمارهای اصلاحکننده برعملکرد دانه، نیتروژن برگ، فسفر دانه و پتاسیم دانه معنی-دارگردید. لذا با توجه به نتایج بدست آمده، در بین تیمارهای اصلاحکننده، تیمارهای زئولیت به همراه کود PK موثرترین تیمارها بر صفات مورد مطالعه بودند.
تغذیه گیاه، حاصلخیزی خاک و کودها
سمیرا محمدی؛ فردین صادق زاده؛ محمد علی بهمنیار؛ مصطفی عمادی؛ مهدی قاجار سپانلو
چکیده
بازیابی عناصر غذایی از بقایای گیاهی یک روش پایدار و مقرون به صرفه در کشاورزی است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه بقایای کاه برنج، کاه گندم و باگاس نیشکر و روشهای بازیابی عناصر از این بقایا، برای افزودن عناصر غذایی ضروری پرمصرف (نیتروزن، فسفر و پتاسیم) و کم مصرف (آهن، روی، مس و منگنز) و سلیسیم به خاک انجام شد. برای این منظور، این تحقیق بر ...
بیشتر
بازیابی عناصر غذایی از بقایای گیاهی یک روش پایدار و مقرون به صرفه در کشاورزی است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه بقایای کاه برنج، کاه گندم و باگاس نیشکر و روشهای بازیابی عناصر از این بقایا، برای افزودن عناصر غذایی ضروری پرمصرف (نیتروزن، فسفر و پتاسیم) و کم مصرف (آهن، روی، مس و منگنز) و سلیسیم به خاک انجام شد. برای این منظور، این تحقیق بر اساس آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا"تصادفی و با سه تکرار در سال 1402-1401 اجرا گردید. تیمارهای بقایای گیاهی در سه سطح (کاه برنج، کاه گندم و باگاس نیشکر) و روشهای بازیابی عناصر از این بقایا در پنج سطح (بایوچار، کاه، هضم تر، خاکستر و خاکستر با اسید Hcl) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد تأثیر بقایای گیاهی و روش بازیابی عناصر بر همه خصوصیات مورد مطالعه شامل ویژگیهای خاک (pH، هدایت الکتریکی و کربن آلی)، عناصر پرمصرف (نیتروژن، فسفر و پتاسیم) و عناصر کممصرف (منگنز، مس، آهن و روی) و سیلیسیم در سطح احتمال یک درصد معنیدار بود. نتایج نشان داد تیمار بیوچار کاه برنج حداکثر مقدار pH (7.66)، کربن آلی (61/2 درصد)، نیتروژن (24/0درصد)، فسفر (46 میلیگرم بر گرم)، پتاسیم (781 میلیگرم بر گرم) و سیلیسیم (33/261 میلیگرم بر گرم) را در مقایسه با سایر تیمارها به خود اختصاص داد. همچنین نتایج مقایسه میانگین نشان داد تیمار بیوچار باگاس نیشکر حداکثر مقدار منگنز (01/25 میلیگرم بر کیلوگرم)، روی (20/3 میلیگرم بر کیلوگرم)، آهن (27/48 میلیگرم بر کیلوگرم) و مس (20/2 میلیگرم بر کیلوگرم) را در مقایسه با سایر تیمارها داشت. کاربرد آنالیز مولفه اصلی این نتیجه را نشان داد که سه گروه کاملاً تمایز یافته (برای تیمارهای کاه برنج/بیوچار، باگاس نیشکر/بیوچار و شاهد)، بدون در نظر گرفتن همپوشانی واضح نقاط مربوط به این تیمارها و روشهای بازیابی عناصر از آنها ثابت شدند. به طور کلی، این مطالعه تأیید کرد که تیمار بقایای کاه برنج و روش بازیابی عناصر آن از طریق بیوچار، در افزایش کیفیت و حاصلخیزی خاک نقش بسزایی دارد و میتواند قابل توصیه به کشاورزان باشد.
رضا خدادادی؛ رضا قربانی نصرآبادی
چکیده
امروزه کاربرد تلفیقی باکتریهای محرک رشدگیاه (PGPB[1]) و سیلیسیم (Si) به عنوان یک روش پایدار برای افزایش تولیدات کشاورزی مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس پژوهشی گلدانی با هدف پایش اثر جدایهی استرپتومایسس[2] و مصرف خاکی سیلسیم از منبع سیلیکات کلسیم-منیزیم بر شاخصهای رشدی و فیزیولوژیک گیاه سویا رقم (DPX) به صورت فاکتوریل در قالب ...
بیشتر
امروزه کاربرد تلفیقی باکتریهای محرک رشدگیاه (PGPB[1]) و سیلیسیم (Si) به عنوان یک روش پایدار برای افزایش تولیدات کشاورزی مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس پژوهشی گلدانی با هدف پایش اثر جدایهی استرپتومایسس[2] و مصرف خاکی سیلسیم از منبع سیلیکات کلسیم-منیزیم بر شاخصهای رشدی و فیزیولوژیک گیاه سویا رقم (DPX) به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با تیمارهای آزمایشی: مصرف خاکی سیلسیم (0، 200، 400 و 600 کیلوگرم سیلسیم در هکتار)، مایهزنی استرپتومایسس (مایهزنی، عدم مایهزنی) و کاربرد تلفیقی مایهزنی استرپتومایسس+ مصرف خاکی سیلسیم در 3 تکرار در مجوع 24 واحد آزمایشی در محوطه پردیس دانشگاه علوم کشاورزی گرگان انجام شد. بر اساس نتایج، مایهزنی استرپتومایسس سبب بهبود تاثیر مصرف خاکی سیلسیم بر شاخصهای رشدی، فیزیولوژیک و جذب عناصر غذایی سویا گردید. بیشترین میزان زیستتوده اندام هوایی (3/19 گرم در گلدان)، ریشه (67/7 گرم در گلدان) ، کلروفیل کل ( 48/32 میلیگرم در گرم وزن خشک) در تیمار کاربرد تلفیقی بالاترین سطح سیلسیم (600 کیلوگرم سیلسیم در هکتار) + مایه زنی استرپتومایسس (M3B) ثبت شد. روند همافزایی مثبت مایهزنی استرپتومایسس در بهبود اثرات سطوح دیگر منبع سیلسیم بر محتوی کلروفیل با افزایش 76/41، 1/49 درصدی به ترتیب در تیمارهای تلفیقی(400 و 200 کیلوگرم سیلسیم در هکتار)+ مایهزنی (M1B,M2B) مشهود بود. مایهزنی استرپتومایسس تأثیر بهسزایی در افزایش غلظت سیلسیم (8/5 درصد)، نیتروژن (52/16)، فسفر (6/23 درصد)، پتاسیم (05/12 درصد) اندام هوایی در مقایسه با شاهد داشت. بر اساس نتایج، مایهزنی استرپتومایسس با ایجاد رابطه همافزایی سبب بهبود اثرات سطوح سیلیکات کلسیم-منیزیم در تقویت شاخصهای رشدی (زیست توده اندامهوایی و ریشه، حجم ریشه، ارتفاع گیاه)، محتوی کلروفیل و جذب عناصر غذایی (سیلسیم، نیتروژن، فسفر، پتاسیم) در سویا شده است.
پرستو اصلانی؛ مسعود داوری؛ محمدعلی محمودی؛ فرزاد حسین پناهی؛ ناصر خالق پناه
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی اثر زئولیت کلینوپتیلولایت بر برخی شاخصهای کیفیت خاک و همچنین شاخصهای رشد و عملکرد گندم انجام شد. بدین منظور، آزمایشی مزرعهای در قالب طرح کرتهای خرد شده بر پایه بلوکهای کامل تصادفی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان انجام شد. تیمارهای موردمطالعه در این پژوهش شامل زئولیت طبیعی در چهار سطح صفر، 5، 10 و 15 ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی اثر زئولیت کلینوپتیلولایت بر برخی شاخصهای کیفیت خاک و همچنین شاخصهای رشد و عملکرد گندم انجام شد. بدین منظور، آزمایشی مزرعهای در قالب طرح کرتهای خرد شده بر پایه بلوکهای کامل تصادفی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کردستان انجام شد. تیمارهای موردمطالعه در این پژوهش شامل زئولیت طبیعی در چهار سطح صفر، 5، 10 و 15 تن در هکتار و مقادیر نیتروژن در پنج سطح صفر، 50، 100، 150 و 200 کیلوگرم در هکتار بودند. شایان ذکر است که زئولیت مورداستفاده در سال 1397 با لایه سطحی خاک مخلوط و این آزمایش در سال 1398 بدون اضافه شدن زئولیت تکرار شد. مزرعه در سال اول تحت کشت سیبزمینی و در سال دوم تحت کشت گندم قرار گرفت. نتایج حاصل از سال دوم نشان داد که تأثیر کاربرد زئولیت، نیتروژن و اثر مثقابل آنها برρb و ρp کاهشی و بر f، Ks، CEC، EC و pH خاک افزایشی بودند. نتایج همچنین نشان داد که مقدار پروتئین دانه، وزن هزار دانه، تعداد سنبله، تعداد دانه در سنبله، عملکرد اقتصادی، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت تحتتأثیر کاربرد زئولیت، نیتروژن و اثر مثقابل آنها قرار گرفتند، ولیکن تأثیر آنها بر غلظت کلروفیل معنیدار نبود. صفات زراعی بهبود یافته و افزایش تولید دانه بهدلیل استفاده از زئولیت را میتوان به بهبود شاخصهای کیفیت خاک و همچنین افزایش جذب نیتروژن ارتباط داد. در مجموع نتایج نشان داد که کاربرد همزمان زئولیت و نیتروژن در خاک میتواند یک رویکرد سودمند برای افزایش کارایی کودهای نیتروژنه و همچنین بهبود پایداری در سیستمهای کشاورزی باشد.
آرزو محمدی؛ محمد علی بهمنیار؛ مهدی قاجار سپانلو
دوره 36، شماره 1 ، شهریور 1392، ، صفحه 1-11
چکیده
شوری از طریق کاهش پتانسیل اسمزی محلول، برهم خوردن تعادل عناصر غذایی و ایجاد سمیت باعث اختلال در رشد گیاه میشود و عملکرد را کاهش میدهد. کاربرد مواد اصلاح کننده نظیر گچ و کود دامی میتوانند با کاهش خسارت ناشی از شوری سبب افزایش عناصر مغذی برگ و دانه شوند. بدین منظور آزمایشی در سال زراعی 1388 بصورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً ...
بیشتر
شوری از طریق کاهش پتانسیل اسمزی محلول، برهم خوردن تعادل عناصر غذایی و ایجاد سمیت باعث اختلال در رشد گیاه میشود و عملکرد را کاهش میدهد. کاربرد مواد اصلاح کننده نظیر گچ و کود دامی میتوانند با کاهش خسارت ناشی از شوری سبب افزایش عناصر مغذی برگ و دانه شوند. بدین منظور آزمایشی در سال زراعی 1388 بصورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار بصورت گلدانی انجام شد. در این آزمایش فاکتور اصلی شامل سطوح مختلف شوری آب آبیاری (0، 3، 6، 9 و 12 دسیزیمنس بر متر) از مخلوط نمکهای کلرید سدیم و کلرید کلسیم به نسبت 1:1و فاکتورهای فرعی شامل گچ (0، 15 و 30 تن در هکتار) و کود دامی (0 و 30 تن در هکتار) بوده است. نتایج نشان داد افزایش شوری آب آبیاری، سبب کاهش میزان فسفر و افزایش نیتروژن و پتاسیم در برگ گندم گردید. همچنین با افزایش شوری آب آبیاری، میزان فسفر و پتاسیم دانه کاهش و نیتروژن دانه گندم افزیش یافت. کاربرد گچ میزان نیتروزن، فسفر و پتاسیم در برگ را به ترتیب 31/6، 89/10 و 82/14 درصد و در دانه به ترتیب 32/10، 84/10 و 45/3 درصد افزایش داد. کاربرد کود دامی در تیمارهای مختلف شوری بر میزان عناصر نیتروژن و فسفر در برگ، فسفر و پتاسیم در دانه معنیدار بود. بیشترین مقدار نیتروژن و فسفر در برگ و دانه با کاربرد 15 و 30 تن گچ در هکتار و بیشترین میزان پتاسیم در برگ و دانه با کاربرد 30 تن گچ در هکتار بدست آمد.
الهه حسن زاده؛ مهدی فاجار سپانلو؛ محمد علی بهمنیار
دوره 36، شماره 1 ، شهریور 1392، ، صفحه 77-85
چکیده
برای بررسی تأثیر پتاسیم و کود دامی بر عملکرد و غلظت عناصر پرمصرف در برگ و دانه گندم رقم 18-81-N تحت مقادیر مختلف آب آبیاری آزمایشی گلدانی به صورت اسپیلتفاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی و در چهار تکرار در سال زراعی 89-1388 انجام شد. فاکتور اصلی شامل آبیاری پس از تخلیه 75، 50 و 25 درصد آب قابل دسترس گیاه و فاکتور فرعی شامل پتاسیم در ...
بیشتر
برای بررسی تأثیر پتاسیم و کود دامی بر عملکرد و غلظت عناصر پرمصرف در برگ و دانه گندم رقم 18-81-N تحت مقادیر مختلف آب آبیاری آزمایشی گلدانی به صورت اسپیلتفاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی و در چهار تکرار در سال زراعی 89-1388 انجام شد. فاکتور اصلی شامل آبیاری پس از تخلیه 75، 50 و 25 درصد آب قابل دسترس گیاه و فاکتور فرعی شامل پتاسیم در سه سطح 0، 300 و 600 کیلوگرم کود سولفاتپتاسیم در هکتار و کود دامی در سه سطح 0، 20 و 40 تن کود گاوی در هکتار بود. نتایج آزمایش نشان داد اثر تیمارهای آبیاری بر میزان عملکرد دانه و غلظت عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم در برگ و دانه در سطح 1 درصد معنیدار شد و بیشترین غلظت نیتروژن و پتاسیم در تیمار آبیاری پس از تخلیه 75 درصد آب قابل دسترس گیاه مشاهده شد. فسفر برگ و دانه با مصرف کود دامی افزایش یافت و بیشترین میزان فسفردانه در تیمار آبیاری پس از تخلیه 50 درصد آب قابل دسترس گیاه و مصرف 40 تن کود دامی در هکتار و بیشترین میزان فسفر برگ با مصرف 20 و 40 تن کود دامی در هکتار حاصل شد. بیشترین میزان عملکرد دانه در تیمارآبیاری پس از تخلیه 25 درصد آب قابل دسترس گیاه و 40 تن کود دامی مشاهده شد. پتاسیم دانه نیز تحت تأثیر مصرف کود سولفاتپتاسیم قرار گرفت و با مصرف 300 و 600 کیلوگرم در هکتار میزان آن افزایش یافت.
دوره 34، شماره 2 ، اسفند 1390، ، صفحه 69-84
چکیده
به منظور بررسی تأثیر شوری آب آبیاری، نیتروژن و محلولپاشی با کلرورکلسیم بر شاخصهای رشد و عملکرد گیاه فلفل آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار و در هر تکرار سه عدد گلدان در سال 1389 به صورت گلخانهای در مرکز تحقیقات کشاورزی زنجان اجرا شد. در این مطالعه چهار سطح شوری (7/0، 5/1، 3 و 6 دسی زیمنس بر متر) از منبع ...
بیشتر
به منظور بررسی تأثیر شوری آب آبیاری، نیتروژن و محلولپاشی با کلرورکلسیم بر شاخصهای رشد و عملکرد گیاه فلفل آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با سه تکرار و در هر تکرار سه عدد گلدان در سال 1389 به صورت گلخانهای در مرکز تحقیقات کشاورزی زنجان اجرا شد. در این مطالعه چهار سطح شوری (7/0، 5/1، 3 و 6 دسی زیمنس بر متر) از منبع کلرورسدیم، چهار سطح نیتروژن (صفر، 75، 150، 300 میلیگرم در کیلوگرم) از منبع اوره و دو سطح محلولپاشی (عدم محلولپاشی و محلولپاشی با غلظت دو گرم در لیتر از منبع کلرورکلسیم ) مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس دادهها نشان داد که شوری بر عملکرد، تعداد میوه، طول و قطر میوه، وزن خشک ریشه، ارتفاع بوته و وزن خشک برگ و میوه تأثیر معنیداری داشت و با افزایش سطوح شوری این فاکتورها کاهش یافتند. با افزایش سطوح نیتروژن، عملکرد و شاخصهای رشد گیاه افزایش یافتند اگرچه نیتروژن بر طول و قطر میوه تأثیر معنیداری نداشت. محلولپاشی با کلرورکلسیم بر عملکرد و شاخصهای رشد گیاه تأثیر معنیداری نداشت. اثر متقابل شوری و نیتروژن بر میزان عملکرد فلفل تأثیر معنیداری در سطح یک درصد ایجاد کرد، به طوری که در شوری های 7/0 و 5/1 دسی زیمنس بر متر با افزایش سطوح نیتروژن مصرفی عملکرد افزایش یافت، ولی در شوری 3 دسی زیمنس بر متر با افزایش سطوح نیتروژن مصرفی تا سطح 150 میلیگرم در کیلوگرم، عملکرد افزایش و با مصرف بیش تر آن کاهش یافت. در شوری 6 دسی زیمنس بر متر نه تنها عملکرد با مصرف نیتروژن افزایش نیافت؛ بلکه این صفت نسبت به تیمار شاهد کاهش قابل توجهی داشت.