عبداله حیاتی؛ افشین مرزبان؛ مجید رهنما
چکیده
با وجود اهمیت و جایگاه خرما در کشور و جهان، تولید خرما به ویژه عملیات دسترسی به تاج نخل خرما به عنوان گستردهترین و دشوارترین عملیات تولید خرما، به صورت سنتی و همراه با مخاطرات ارگونومیکی و ایمنی متعددی انجام میشود. در مطالعه حاضر، برخی مداخلات ارگونومیکی با سازوکار غیرپیچیده در عملیات دسترسی به تاج نخل خرما با به کارگیری 9 شرکتکننده ...
بیشتر
با وجود اهمیت و جایگاه خرما در کشور و جهان، تولید خرما به ویژه عملیات دسترسی به تاج نخل خرما به عنوان گستردهترین و دشوارترین عملیات تولید خرما، به صورت سنتی و همراه با مخاطرات ارگونومیکی و ایمنی متعددی انجام میشود. در مطالعه حاضر، برخی مداخلات ارگونومیکی با سازوکار غیرپیچیده در عملیات دسترسی به تاج نخل خرما با به کارگیری 9 شرکتکننده با هدف کاهش مخاطرات بررسی و از حیث شاخصهای ارگونومیکی، ایمنی و فنی با روش مرسوم مقایسه شد. ارزیابیهای بیومکانیکی با استفاده از نرمافزار 3DSSPP و بررسی تنشهای مکانیکی وارد بر ابزار صورت گرفت. تجزیه و تحلیلهای آماری با استفاده از نرمافزار IBM SPSS 24 انجام شد. ارزیابیهای بیومکانیکی نشان داد که از بین چهار روش مورد بررسی صعود از نخل خرما (مرسوم (استفاده از پروند) و مداخلهای (پروند+کفش لاستیکی، هارنس و هارنس+کفش لاستیکی))، روشهای مرسوم و پروند+کفش لاستیکی به ترتیب با وارد آوردن نیروهای برشی 9/1120 و 6/1119 نیوتون بر دیسک L5/S1 از این منظر از دو روش دیگر که در آنها از هارنس استفاده میشد به طور معنیداری (001/0>p ) پرخطرتر و دارای ریسک ابتلا به آسیب زیاد (500 نیوتون ) بودند. روش هارنس+کفش لاستیکی به لحاظ ارجحیت بالاترین میزان (14 امتیاز) را به خود اختصاص داد. ابزارهای مداخلهای به لحاظ ایمنی وضعیت به نسبت مطلوبتری از روش مرسوم داشت، اما به لحاظ ارگونومیکی شرایط تقریباً برابر بود. با این وجود، ابزارهای مداخلهای به لحاظ سرعت کار و شرایط فنی دارای کاستیهایی بود که باید تا رسیدن به شرایط مطلوب مورد مطالعه و بهسازی قرار گیرد.
احمد دانش خواه؛ محمود قاسمی نژاد رائینی؛ محمدامین آسودار؛ افشین مرزبان؛ مختار حیدری
چکیده
چکیدهکمبود آب در مناطق خشک و نیمه خشک یکی از مهمترین عواملی است که تولید محصولات زراعی را تحت تاثیر قرار میدهد. استفاده از روشهای مختلف خاکورزی حفاظتی همانند کم خاکورزی و استفاده از مالچهای آلی و غیر آلی نیز از روشهای کاربردی در کشاورزی پایدار، میتواند سبب کاهش مصرف آب و کاهش مصرف انرژی در یک سیستم زراعی گردد. در این تحقیق ...
بیشتر
چکیدهکمبود آب در مناطق خشک و نیمه خشک یکی از مهمترین عواملی است که تولید محصولات زراعی را تحت تاثیر قرار میدهد. استفاده از روشهای مختلف خاکورزی حفاظتی همانند کم خاکورزی و استفاده از مالچهای آلی و غیر آلی نیز از روشهای کاربردی در کشاورزی پایدار، میتواند سبب کاهش مصرف آب و کاهش مصرف انرژی در یک سیستم زراعی گردد. در این تحقیق اثر کاربرد روشهای خاکورزی حفاظتی و الگوی کاشت پلاستیکی بر عملکرد گیاه توت فرنگی و کارایی مصرف آب در سال 1398 مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار صورت گرفت. کرتهای آزمایش شامل دو نوع سیستم خاکورزی (مرسوم و حفاظتی) و سه نوع سیستم کشت (زیر پلاستیک، روی پلاستیک و بدون پلاستیک) بودند. دادهها نشان داد استفاده از خاکورزی حفاظتی و کفپوش پلاستیکی، نگهداری رطوبت در خاک را به میزان 22٪ افزایش داد. خاکورزی حفاظتی به دلیل روند آرام در تغییر خصوصیات خاک تاثیر معنیداری بر عملکرد توت فرنگی نداشت اما خاکپوش پلاستیکی به دلیل افزایش ماندگاری رطوبت در خاک باعث افزایش عملکرد گیاه توت فرنگی به میزان 71/31 درصد شد. از آنجایی که نوع خاکورزی بر عملکرد توت فرنگی در این مطالعه اثر معنیدار نداشت بنابراین خاکورزی تاثیر چشمگیری بر کارایی مصرف آب ندارد ولی الگوهای مختلف کاشت به دلیل تحت تاثیر قرار دادن عملکرد، کارایی مصرف آب را نیز به طور معنیداری تحت تاثیر قرار دادند.
ماشینهای کشاورزی
محمدامین آسودار؛ افشین مرزبان؛ فاطمه افشارنیا
چکیده
استفاده از روشهای خاکورزی مرسوم و خطیکارها و بعد از آن آبیاری غرقابی یکی از روشهای غالب عملیات زراعی در تولید گندم توسط کشاورزان در جنوب غربی ایران است. روش کاشت گندم، درصرفهجویی مصرف بذر و افزایش عملکرد میتواند تأثیرگذار باشد؛ بههمین منظور، برای بررسی عوامل مؤثر در عملکرد گندم، آزمایشی دو ساله در چهار تکرار ...
بیشتر
استفاده از روشهای خاکورزی مرسوم و خطیکارها و بعد از آن آبیاری غرقابی یکی از روشهای غالب عملیات زراعی در تولید گندم توسط کشاورزان در جنوب غربی ایران است. روش کاشت گندم، درصرفهجویی مصرف بذر و افزایش عملکرد میتواند تأثیرگذار باشد؛ بههمین منظور، برای بررسی عوامل مؤثر در عملکرد گندم، آزمایشی دو ساله در چهار تکرار با طرح بلوکهای کامل تصادفی در مزرعه پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان اجرا شد. در این آزمایش، پس از شخم در عمق 25 سانتیمتری با خاکورز برگرداندار و دو مرتبه دیسک افست، تعداد 7 تیمار متفاوت کاشت گندم و آبیاری مورد مقایسه قرار گرفتند. تیمارها، شامل خطی کار + آبیاری غرقابی (P)، کاشت و ایجاد جوی و پشته به فواصل 60 و 75 سانتیمتر (PF) و همچنین ایجاد جوی و پشته و بعد از آن کاشت (FP) با فواصل جوی و پشته 60 و 75 سانتیمتر به ترتیب بهنام تیمارهای 60 PF_و 75 ,PF_60 FP_و 75_FP و تیمارهای سه خط کشت روی پشته بنام 75_3FP_ و 60_3FP_ بودند. تیمار 75_FP که بیانگر استفاده از دستگاه جوی و پشتهساز و پس از آن کاشت (داخل جوی و روی پشته) است، مناسبترین تیمار کاشت با میزان عملکرد 5966 و5070 کیلوگرم در هکتار بهترتیب در سالهای اول و دوم بوده است. از طرفی استفاده از دستگاه جوی و پشتهساز قبل از کاشت در تیمار 60ـFP عملکرد بیشتری را نسبت به تیمار خطیکار به تنهایی P)) در سطح (5%p£) نشان داد. تیمار خطیکار P)) که در آن از دستگاه جوی و پشتهساز استفاده نشده و کاشت به روش مرسوم بوده است، حداقل تولید (4883 و 4271 کیلوگرم در هکتار به ترتیب در سال اول و دوم) را نشان داد؛ همچنین مقدار زیست توده در تیمارهایی که ابتدا دستگاه جوی و پشتهساز و سپس کاشت انجام شده، بهطور معنیداری (5%p£) نسبت به روش مرسوم افزایش یافت.