حیدر محمدقاسم نژاد ملکی؛ مرتضی الماسی؛ نیما نصیریان
چکیده
یکی از گلوگاه های موجود در فرآیند تولید انبوه زیست توده ریزجلبک در چرخه تولید بیودیزل، نبود روش مناسب برای برداشت و جداسازی زیست توده از محیط کشت است. یکی از مکانیزم های جایگزین برای برداشت ریزجلبک از محیط کشت، استفاده از روش انعقاد الکتریکی است. در این تحقیق به منظور بررسی کارایی و یافتن پارامترهای بهینه فرآیند انعقاد الکتریکی در ...
بیشتر
یکی از گلوگاه های موجود در فرآیند تولید انبوه زیست توده ریزجلبک در چرخه تولید بیودیزل، نبود روش مناسب برای برداشت و جداسازی زیست توده از محیط کشت است. یکی از مکانیزم های جایگزین برای برداشت ریزجلبک از محیط کشت، استفاده از روش انعقاد الکتریکی است. در این تحقیق به منظور بررسی کارایی و یافتن پارامترهای بهینه فرآیند انعقاد الکتریکی در برداشت و جدا سازی ریزجلبک دونالیلا سالینا، اثرات پنج متغیر کنترلی (مستقل) شامل: جنس الکترود در دو سطح آلومینیوم و آهن، شدت جریان، مدت زمان انعقاد، فاصله الکترود ، سرعت هم زنی، بر روی بازده جداسازی به عنوان متغیر واکنشی (وابسته)، آزمایش هایی بر اساس روش سطح پاسخ چند عاملی با عامل های ترکیبی کمی و کیفی طراحی و انجام شد. نتایج نشان داد که اثر خطی متغیر های کنترلی مورد مطالعه روی بازده جدا سازی بسیار معنی دار است. بطوریکه با افزایش متغیر های شدت جریان الکتریکی و مدت زمان انعقاد و یا کاهش فاصله الکترودها بازده جداسازی به طور معنی دار (01/0>p) افزایش یافته است. همچنین با افزایش دور هم زن میزان بازده جدا سازی با یک شیب تند افزایش و سپس با یک شیب ملایم کاهش یافته است. نتایج نشان داد که الکترودها ی آلومینیوم در جداسازی ریزجلبک از محیط کشت نسبت به الکترود های آهنی کاراتر است. حداکثر بازده جدا سازی با 98 درصد با الکترود آلومینیوم و با اعمال شدت جریان 999 میلیآمپر، فاصله الکترود ها 39/1سانتیمتر، طول مدت انعقاد 20 دقیقه، سرعت همزن 222 دور در دقیقه، حاصل گردید.
نیما نصیریان
چکیده
در این پژوهش، رشد، تولید لیپید و راندمان مصرف منبع کربن به وسیله مخمر مولد لیپید Rhodosporidium diobovatum در محیط کشت با نیتروژن محدود با استفاده از دکستروز (217 و 434 میلیمولار) و گلیسرول به عنوان منابع کربن مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین مشخصات فیزیکی بیودیزل حاصل از لیپید تولیدی با دیگر انواع بیودیزل، سوخت دیزل و استانداردهای معتبر مقایسه ...
بیشتر
در این پژوهش، رشد، تولید لیپید و راندمان مصرف منبع کربن به وسیله مخمر مولد لیپید Rhodosporidium diobovatum در محیط کشت با نیتروژن محدود با استفاده از دکستروز (217 و 434 میلیمولار) و گلیسرول به عنوان منابع کربن مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین مشخصات فیزیکی بیودیزل حاصل از لیپید تولیدی با دیگر انواع بیودیزل، سوخت دیزل و استانداردهای معتبر مقایسه و تجزیه و تحلیل گردید. محیطهای کشت حاوی دکستروز و گلیسرول بیوماس تقریباً یکسانی تولید کردند؛ اما پس از 5 روز محیط کشت حاوی 434 میلیمولار دکستروز محتوای لیپید بیشتری (حدود 49 درصد از وزن خشک سلولی) نسبت به دیگر منابع تولید نمود. ترکیبات اسیدهای چرب تولیدی توسط R. diobovtum در غلظتهای متفاوت گلوکز و گلیسرول به طور عمده شامل اسید پالمیتیک (C16:0)، اسید اولئیک (C18:1) و اسید لینولئیک (C18:2) بودند؛ همچنین با توجه به ترکیبات اسیدهای چرب موجود در لیپید تولیدی توسط مخمر مولد لیپید، خصوصیات فیزیکی سوخت زیستی حاصل از آن شامل ویسکوزیته، وزن مخصوص، نقطه ابری، عدد ستان، عدد یدی و ارزش حرارتی بیشینه همگی در محدوده استانداردهای بینالمللی قرار داشته و مشابهت آنها با دیگر منابع تولید بیودیزل مانند دانههای روغنی و چربیهای حیوانی، قابلیت بالای این نوع مخمر برای تولید سوخت و روغن مغذی در مقیاسهای تجاری را نوید میدهد.